از آنجايي كه مؤلفان ما نميتوانند از طريق نوشتن ارتزاق كنند، يك مقدار به خاطر مسائل اقتصادي و گراني دچار افت و كمكاري شدهاند و آن شور و شوقي را كه در دههي 70 داشتند، ديگر در دههي 80 ندارند.

منصوره شريفزاده با بيان اينكه حضور زنان در عرصهي داستاننويسي به ادبيات داستاني كمك كرده است، گفت: داستاننويسي امروز شور و شوق دههي 70 را ندارد.
اين داستاننويس در گفتوگو با ايسنا، عنوان كرد: در دههي 70، با شكوفايي ادبيات داستاني روبهرو بوديم، بويژه اينكه خانمها در اين دهه خيلي خوب وارد عرصهي داستاننويسي شدند و آثار بهجاماندني از نويسندگان زن خلق شد و برخي از آنها جوايز ادبي را هم نصيب خودشان كردند. شايد اين به دليل اين بود كه آنها به دنبال هويت خودشان ميگشتند و شايد به اين خاطر به ادبيات داستاني روي آوردند، كه بهترين و سادهترين راه براي ابراز وجود بود.
او خاطرنشان كرد: شايد در عرصههاي ديگرِ هنر براي آنها دشواريهايي وجود داشته كه به آنسو نرفتهاند؛ اما به هر حال، زنان در زمينههاي ديگر هم رشد خوبي داشتند و آنچه مسلم است، در زمينهي ادبيات، بويژه داستاننويسي، خيلي شاخص ظاهر شدند.
شريفزاده يادآور شد: البته در اواخر دههي 70 به دليل رويآوردن ناشران به ادبيات داستاني و چاپ آثار نويسندگان، يك مقدار دست نويسندگان باز شد و به هرحال، ميدانيد كه مسألهي نشر و ناشر در ايران خيلي مهم است، كه اين خودش شوقي را در نويسندگان به وجود آورد و همچنين جوايز ادبي كه طي اين سالها اهدا ميشود، تأثيرگذار است. اگرچه من ايرادهايي هم به جوايز ادبي وارد ميدانم؛ در عين حال، حضور اين جوايز خيلي مهم هست.
نويسندهي كتاب «عطر نسكافه» متذكر شد: برميگردم به دههي 80؛ در اين دهه به دليل جوي كه عموما سياستزده است و از سويي مسائل اقتصادي، سبب شده است كه نويسندگان مانند گذشته به آن صورت پركار نباشند و آن پركاري سابق را نداشته باشند و از آنجايي كه مؤلفان ما نميتوانند از طريق نوشتن ارتزاق كنند، يك مقدار به خاطر مسائل اقتصادي و گراني دچار افت و كمكاري شدهاند و آن شور و شوقي را كه در دههي 70 داشتند، ديگر در دههي 80 ندارند.
نويسندهي «سرمهدان ميناكاري» دربارهي موضوعات و دغدغههاي داستاني نويسندگان نيز اظهار كرد: موضوعاتي كه سعي كردهاند به آن بپردازند، كم و بيش به مسائل سياسي يا اقتصادي برميگردد؛ اما در اين بين، نويسندگان زن بيشتر در پي نشان دادن هويت و شخصيت خودشان در آثار داستاني بودهاند. از سويي، الآن ما نميتوانيم بگوييم كه به خاطر جو سياستزده، نويسندگان ما سياسي مينويسند. درواقع، نويسندگان آنچه را كه در درونشان است و آنچه را كه حس و تجربه كردهاند، بروز ميدهند، كه البته اين كار را عموما نويسندگان پختهتر انجام ميدهند. همچنين وقتي جو سياستزده ميشود، عموما مردم هم به دنبال ادبيات و فرهنگ نيستند. تقريبا ميشود گفت نويسندگان يك رويكرد درونگرا پيدا كردهاند و مقداري به پيچيدهنويسي روي آوردهاند. هرچند نميخواهم بگويم صرف سادهنويسي خوب است؛ اما نويسندگان مقدار زيادي آثار و نحو را پيچيده كردهاند، كه اينهم متأثر از فضا و جو حاكم است.
اين نويسنده فرمگرايي را معضل ادبيات داستاني در كشور دانست و گفت: اينجا ناگزير ميشوم به حيطهي شعر بروم، كه اين را بخصوص در شعر ميبينيم و اين شايد به خاطر اين است كه شاعران تازهكار كمتر با ادبيات كهن ارتباط دارند و متأسفانه با ديدن چند شعر، استعداد خود را به اين مسير مياندازند و اين موضوع دربارهي داستاننويسان تازهكار هم صادق است؛ چون من هميشه معتقدم مطالعه و تلمذ كردن؛ يعني يادگيري كارگاهي، تأثير زيادي دارد و به اعتقاد من، جوانترها ميآيند بخشي از ضعف در مطالعه و آگاهيشان را در اين پيچيدهگوييها پنهان ميكنند، كه البته همهي آنها اين كار را دنبال نميكنند و تنها بخشي از جوانان تازهكار هستند كه به خاطر راحتطلبي و باور به اينكه اين راه بهترين است، به اين كار ميپردازند.
منصوره شريفزاده همچنين افزود: البته از سويي، در اين دستهها و باندبازيها، فرمگراييها و پيچيدهگوييهاي آنها خيلي تشويق ميشود و اين تشويقها سبب ميشود دربارهي ادبيات ساده فكر كنند و آن را ساده بگيرند.
او يادآور شد: در عين حال، پيشكسوتها كارشان را خوب انجام ميدهند و هركس براي خودش سبك و تكنيكي دارد و آن سمت و سويي را كه بايد برود، رفته و در آن تثبيت شده است. به هرحال، كسي كه ميخواهد در اين راه تثبيت شود، راه خودش را پيدا ميكند؛ اما متأسفانه برخي در اين مسير راه خود را گم ميكنند.
اين داستاننويس در پايان گفت: من در اين دهه، حركتي به آن صورت نديدم و اينكه فكر كنيم يك گام خيلي بزرگ و يك سبك يا تكنيكي را كسي آورده است و مانند دهههاي قبل كاري رو به جلو داشتهايم، نديدهام؛ ولي اينكه تحول و تكاملي تدريجي پيدا ميكند، نشان ميدهد كه حركتهايي داشتهايم.