به گزارش جام جم به نقل از پایگاه خبری الفجر، پرستاران معمر قذافی مانند زنان محافظ دیکتاتور فراری لیبی همواره و در همه حال در کنار سرهنگ بودند.
اوکسانا بالینسکایا یکی از این پنج پرستار اوکراینی بود که از وی با عنوان " يار معمر قذافی" نیز یاد میشد.
وي هم اکنون به کشورش بازگشته و قذافی را هنگام بالا گرفتن درگیریها در لیبی ترک کرد.
پرستار مسئول كنترل فشار خون قذافی
اوکسانا می گوید که وی فشار خون قذافی را کنترل و فعالیت قلب او را بررسی میکرده و از رگهای او خون میگرفته و باوجودیکه قذافی به بیماری خاصی مبتلا نبوده، داروهای مکمل و ویتامینه را برایش تجویز میکرده و در اختیارش قرار میداده است.
علاقه به بابا قذافی
بالینسکایا به اندازهای به سرهنگ نزدیک بود که او را بابا مي ناميد؛ در واقع همه پرستاران اوکراینی، قذافی را بابا صدا میکردند. از طرف ديگر آنها بين خودشان هم از سرهنگ با عنوان بابا ياد مي كردند تا بدون جلب توجه ديگران بتوانند راجع به او صحبت كنند.
یادی از محبتهای بابا
اين پرستار در باره بابا چنین میگوید: بابا به ما شغل، پول و یک زندگی مناسب داد. قذافی به ما توجه میکرد. از ما میپرسید، آیا از زندگی خود راضی هستیم و همه آن چیزهایی که لازم داشتیم را در اختیار ما قرار میداد.
گفته میشود، هر ساله در ماه سپتامبر و در سالگرد به قدرت رسیدن معمر قذافی در لیبی، وی به پرستاران اوکراینی خود و نيز زنان محافظش هدایایی به رسم یادبود اعطا میکرد.
هدایای بابا قذافی
يك سال، بالینسکایا یک گردبند جواهر و یک ساعت طلا که تصویر خودش روی آن حک شده بود را به عنوان هدیه از بابا دریافت کرد. وی به همراه دیگر پرستاران در سفرهای خارجی قذافی را همراهی میکرد و این امر موجب میشد به شایعات در باره حرمسرای قذافی دامن زده شود.
بابا قذافی، آبادگر لیبی
با اینکه تاکنون هر آنچه از خواص و افراد نزدیک به قذافی درباره خلق و خوی و منش سرهنگ گفته شده، حکایت از بیرحمی و سنگدلی وی دارد، اما آن چیزی که بالینسکایا درباره بابا نقل میکند با روایات پیشین تفاوت بسیار دارد.
او درباره خلق و خوی سرهنگ میگوید: بابا همیشه رفتار خوبی با ما داشت.
این پرستار اوکراینی که به دلیل انقلاب لیبی و برچیده شدن بساط سرهنگ قذافی شغل خود را در لیبی از دست داده و به کشورش بازگشته به حال ملت لیبی افسوس میخورد و در دفاع از بابا قذافی و خدماتش در لیبی میگوید: اگر لیبی را قذافی نساخته، پس چه کسی ساخته است؟ و تاکید میکند که قذافی كشور را آباد کرد و ليبيايي هاي شتر سوار را به رانندگان اتومبیل تبدیل کرد.
چگونه نزد بابا قذافی رفتم
زمانی که سرهنگ معمر قذافی در اکتبر 2009 به اوکراین سفر کرد، بالینسکایا از دانشکده پرستاری کییف فارغ التحصیل شده بود و سه سال در همان محل سکونت خود مشغول به کار بود.
اما زندگی در اوکراین برای او چندان آسان نبود. او که از فرصتهای شغلی در لیبی آگاه بود، تقاضانامه کار در این کشور را پر کرد و زمانی که قذافی به اوکراین سفر کرد، بالینسکایا یک ماه از پر کردن تقاضانامهاش میگذشت و در انتظار پاسخ بود.
این موضوع همزمان شد با درخواست سرهنگ قذافی برای به خدمت گرفتن پرستارانی شخصی برای خود و به همین منظور ترتیب ملاقات شش پرستار با دیکتاتور لیبی داده شد. یکی از این نامزدها بالینسکایا بود.
او در باره اولین ملاقات خود با سرهنگ قذافی میگوید: اطلاعات کمی از او داشتم و از خلق و خوی عجیبش چیزی نمیدانستم، به همین دلیل در نخستین ملاقات کمی عصبی شده بودم.
بالینسکایا در ادامه شرح انتخاب خود و ملاقاتش با قذافی میافزاید: سه نفر از شش پرستار انتخابی پیش از این در لیبی کار کرده بودند و با زبان عربی آشنایی داشتند، به همین دلیل من فکر میکردم که از شانس کمی برای انتخاب شدن برخوردار هستم.
او میگوید: به محض رو به رو شدن با قذافی، او به من خوش آمد گفت و درحالیکه من برای خود هیچ شانسی در نظر نگرفته بودم، بابا مرا انتخاب کرد. در واقع نمیدانم قذافی چطور دست به انتخاب زد. شاید او یک روان شناس خوب بود.
حرکت به سمت طرابلس
در مدت کمی بالینسکایا رهسپار طرابلس شد. شغل وی صرفا مداوای قذافی بود. قوانین در محل کار وی سخت گیرانه بود. پرستاران اوکراینی حق نداشتند، آرایش غلیظ یا لباسهای نامناسب داشته باشند.
قوانین حاکم در زمان خدمت به قذافی
او میگوید: ظاهر ما بسیار ساده بود تا نتوانیم جلب توجه کنیم. ما هیچ گاه زمانی که به خانه قذافی میرفتیم، آرایش نمیکردیم و لباسهایی با رنگهای تند نمیپوشیدیم.
بالینسکایا میگوید: هیچ کدام ازما با قذافی تنها نشدیم. او از شایعات درباره این که ديكتاتور با پرستاران خارجیاش رابطه داشت، بسیار ابراز شگفتی کرد.
بالینسکایا درحالی این سخنان را بر زبان میاورد که اسناد دیپلماتیک آمریکایی که توسط وبسایت ویکیلیکس افشا شدند، از گالینا کولونیتسکایا، یکی از پرستاران کهنهکار اوکراینی که 10 سال برای قذافی کار کرده بود، به عنوان یک همدم دائمي ديكتاتور یاد کردهاند.
دیکتاتور لیبی به اندازهای به پرستاران خود علاقه داشت که در یکی از سفرهای رسمي خود به کشور پرتغال که قرار بود پس از آن برای سخنرانی در مجمع عمومی سازمان ملل به ایالات متحده آمریکا برود وقتی به دلایل اداری گذرنامه یکی از این پرستاران صادر نشد، ساعاتی بعد هواپیمای شخصی خود را از پرتغال به لیبی فرستاد تا آن پرستار را نزد او بیاورد.