سؤال اصلي دانشجويان اين است چرا بايد10 ـ 12 دانشجو را در يك زيرزمين نمور و كوچك بدون امكانات اسكان دهند. كه مجبور شوند از حمام خدمه استفاده كنند؟
همزمان با تعيين هيأت كارشناسي براي بررسي علت مرگ مشكوك دختر دانشجو در خوابگاه دانشگاه اميركبير دو كارگر خوابگاه نيز با دستور بازپرس جنايي بازداشت هستند.
پيكر بي جان آمنه زنگنه دانشجوي 25 ساله كارشناسي ارشد رشته پليمر صبح دوشنبه - 11 مهر - در حمام خوابگاه - واقع در خيابان رشت كشف شد.
به دنبال اعلام موضوع به امدادگران اورژانس، دقايقي بعد پيكر دختر دانشجو به بيمارستان منتقل شد اما پزشكان پس از بررسيهاي لازم از مرگ وي خبر دادند. از آنجا كه علت مرگ مشكوك بود بلافاصله موضوع را به بازپرس كشيك ويژه قتل اعلام و تحقيقات جنايي در اين باره آغاز شد.
كارآگاهان در نخستين تحقيقات به بررسي محل حادثه، بازجويي از همكلاسيها و مسئولان خوابگاه پرداختند كه مشخص شد روز قبل از حادثه كارگران به علت گرفتگي لولههاي فاضلاب مقداري اسيد داخل چاه ريخته بودند. بنابراين فرضيه مرگ بر اثر استنشاق گاز سمي قوت گرفت.بنابراين بازپرس پرونده ضمن بازداشت 2 كارگري كه اسيد در لولهها ريخته بودند صبح ديروز با تعيين هيأتي از كارشناسان رسمي دادگستري خواست تا با بررسي دقيق موضوع، مقصران اصلي حادثه را شناسايي و به دادسرا معرفي كنند.جسد آمنه نيز براي تعيين علت اصلي مرگ در اختيار پزشكي قانوني قرار گرفته و تحقيقات در اين باره ادامه دارد.
گفتوگو با يكي از همكلاسيهاي آمنه
دختر جواني كه از دانشجويان دانشگاه اميركبير است در تحقيقات بازپرسي، ضمن ابراز تأسف از اين ماجرا گفت: «آمنه دوره كارشناسي را در ماهشهر گذرانده بود و سال گذشته در رشته پليمر پذيرفته و در دوره شبانه تحصيل ميكرد. از آنجا كه براي اين گروه از دانشجويان خوابگاه مناسبي در نظر گرفته نشده بود آنها در زيرزمين خوابگاه اصلي كه مكان بسيار نامناسبي است اسكان داده شده و ماهيانه صدهزارتومان هم ميپرداختند. حمامي هم كه آمنه در آن جان باخت مخصوص استفاده خدمه بوده است.و اين تأسفبار است كه دختر جواني پس از اين همه درس خواندن و تلاش، با افتخار در مقطع كارشناسي ارشد دانشگاه اميركبير قبول شود اما دريغ از اختصاص يك خوابگاه مناسب.وي ادامه داد: سؤال اصلي دانشجويان اين است چرا بايد10 ـ 12 دانشجو را در يك زيرزمين نمور و كوچك بدون امكانات اسكان دهند. كه مجبور شوند از حمام خدمه استفاده كنند؟!چرا وقتي داخل چاه اسيد ميريزند به دانشجوها هشدار نميدهند كه بخار اسيد ممكن است مسمومشان كند؟
------------------------------------
مادر معتاد اين كودك به خاطر فقر مجبور به كارهاي خلاف ميشد
رازگشايي از قتل تكاندهنده پسر 5/2 ساله
شرق: قتل كودك به دست مرد معتاد از راز زندگي زني پرده برداشت كه براي گذران زندگياش مجبور به انجام اعمال خلاف اخلاق شده بود. پسر بچه 5/2 ساله با ضربات مشت و لگد مردي كشتهشد كه براي برقراري رابطه با مادر به محل زندگي او رفته بود. به گزارش خبرنگار ما، 16 مهر سال گذشته خادم امامزادهاي در ورامين به ماموران پليس خبر داد چند زن و مرد بدون داشتن جواز براي دفن جسدي به قبرستان مراجعه كردهاند. زماني كه ماموران به محل رسيدند متوجه شدند دو زن و يك مرد در حال دفن جسد كودكي هستند كه جسم خونآلودش نشان ميدهد دچار جراحات عميقي شدهاست. ماموران بازپرس جنايي را در جريان قرار دادند و به دستور او هر سه متهم بازداشت شدند و جسد كودك نيز به پزشكي قانوني انتقال يافت.
زماني كه پليس متهمان را مورد بازجويي قرار داد هر كدام از آنها ادعايي را مطرح كردند و در نهايت دچار تناقضگويي شدند و يكي از متهمان به نام بلقيس جزييات قتل ابوالفضل، كودك 5/2 ساله را فاش كرد. اين زن گفت: ابوالفضل پسر من است من عاشق فرزندم بودم اما زندگي تلخ من او را هم بدبخت كرد. من با پدر ابوالفضل چند سال قبل آشنا شدم. هر دو ما معتاد بوديم، به همين خاطر هم خانوادههايمان ما را طرد كردند. اعتياد شوهرم آنقدر شديد بود كه ما نميتوانستيم خودمان را اداره كنيم. به همين خاطر من مجبور شدم كارهاي خلاف بكنم تا خرج مواد شوهرم و غذايمان را دربياورم. مدتي بعد صاحب فرزندي شديم كه نامش را ابوالفضل گذاشتيم. اعتياد شوهرم شديدتر و شديدتر شد. من هم معتاد بودم اما نه به اندازه او. شوهرم هرچند وقت يكبار ما را ترك ميكرد و ميرفت. خانهاي نداشتم. نميتوانستم براي بچهام چيزي بخرم، به همين خاطر مجبور بودم تن فروشي كنم البته بيشتر با مردي به نام مجتبي بودم و سعي ميكردم تا وقتي كه مجبور نشدهام با فرد ديگري نباشم. آن شب هم براي اينكه از مجتبي پولي بگيرم و غذا بخورم با او رابطه برقرار كردم. او نيمهشب به خاطر صداي گريه بچه عصباني شد و پسرم را زد و باعث مرگ او شد. بررسيهاي پليس نشان داد بلقيس با زني به نام رز كه او نيز زني خلافكار است دوست است و آنها با هم در يك گاوداري زندگي ميكردند. آنها نيمه شبها مخفيانه وارد گاوداري ميشدند تا شب را به صبح برسانند. آن شب نيز با كمك مجتبي وارد گاوداري شدند و بعد از اينكه مجتبي مقدار زيادي شيشه مصرف كرد قصد برقراري ارتباط با بلقيس را داشت كه به خاطر گريههاي ابوالفضل نتوانست و كودك 5/2 ساله را به قتل رساند. مجتبي بعد از اعترافات بلقيس به قتل ابوالفضل اقرار كرد و گفت: شيشه كشيدهبودم و تحمل صدا را نداشتم و گريههاي ابوالفضل هم خيلي اذيتم ميكرد. براي اينكه بتوانم او را آرام كنم سرش داد زدم اما او بيشتر گريه كرد. خيلي عصبي شدم، نميدانم چرا اين كار را كردم، فقط يادم ميآيد خيلي محكم او را زدم و بعد هم پسرك بيهوش شد. وقتي به خودم آمدم ابوالفضل مردهبود. من نميخواستم او را بكشم چون دوستش داشتم، بچه بانمكي بود. مجتبي گفت: وقتي ابوالفضل فوت شد بلقيس خيلي ناراحت بود. او خيلي گريه ميكرد، ما نميدانستيم بايد جسد را چه كنيم و با پيشنهاد من و كمك رز جنازه را به قبرستان امامزادهاي در آن نزديكي برديم و داشتيم زمين را ميكنديم تا آن را دفن كنيم كه يكباره خادم امامزاده رسيد و ما را ديد. او در مورد اينكه چرا جسد را در گاوداري دفن نكردند گفت: صاحب گاوداري ما را ديدهبود و امكان اينكه دستمان روشود زياد بود، به همين خاطر هم تصميم گرفتيم در گاوداري كاري نكنيم. اظهارات مجتبي در مورد وارد آوردن يك ضربه به بدن كودك 5/2 ساله درحالي بود كه پزشكي قانوني اعلام كرد؛ ابوالفضل هدف ضربات مهلكي قرار گرفتهاست و شكستگي عميقي در ناحيه پيشاني اين كودك وجود دارد كه نشاندهنده برخورد جسم سخت به صورت اوست. چشم راست اين كودك نيز تخليه شده و شكستگيهايي در منطقه قدامي قفسه سينه اين كودك ديده ميشود. در آخرين مرحله، ماموران پليس رز، دوست بلقيس را مورد بازجويي قرار دادند. او اتهام خود را قبول كرد و گفت: من در قتل نقشي نداشتم و بعد از قتل وقتي ديدم كه دوستم به دردسر افتاده است سعي كردم به او كمك كنم و بههمين دليل همراه او رفتم كه جسد را دفن كند. بلقيس مادر بيعاطفهاي نبود. هرچند گاهي از دست بچه خسته ميشد اما اين به خاطر بيعلاقگي او نبود. به خاطر اين بود كه اعتياد داشت و پولي هم نداشت و پدر بچهاش هم به خاطر اعتيادش از او سوءاستفاده ميكرد. با تكميل تحقيقات و صدور كيفرخواست به اتهام قتل عمد براي مجتبي و معاونت در قتل براي بلقيس و رز و همچنين اشاره به زناي محصنه بلقيس پرونده براي رسيدگي به شعبه 71 دادگاه كيفرياستان تهران فرستاده شد. قاضي عزيزمحمدي- رييس دادگاه- بعد از مطالعه پرونده به خاطر نواقصي كه در مرحله تحقيق در اين خصوص وجود داشت پرونده را براي برطرف كردن نواقص به دادسراي ورامين برگرداند و با برطرف شدن اين نواقص مجتبي، بلقيس و رز به زودي محاكمه خواهند شد.
------------------------------------
اين متهم 67 ساله با فيلمبرداري از زنان از آنها سوءاستفاده ميكرد
عامل تعرض به 37 زن اعدام ميشود
مرد 67 سالهاي كه به 37 زن و دختر جوان تعرض كرده است اين هفته يا شنبه آينده به دار آويخته ميشود. اين مرد كه «احمد-ب» نام دارد، پيش از اين در دادگاه كيفري استان اصفهان محاكمه و به اعدام محكوم شد، اما راي صادره يكبار نقض و مجدد براي او حكم مرگ صادر شده بود. احمد كه از سال 85 در زندان به سر ميبرد به گفته محمدرضا حبيب، دادستان اصفهان در سه روز آينده اعدام خواهد شد.
اولين شكايت
اولين شكايت عليه احمد در آذر سال 85 در قرارگاه امر به معروف و نهي از منكر اصفهان مطرح شد. شاكي زن جواني بود كه يك دختر معلول داشت و احمد براي اغفال وي از عنوان جعلي استفاده كرده بود. اين زن به ماموران گفت: «احمد چندي قبل به عنوان مامور بهزيستي به خانه ما آمد و ادعا كرد قصد دارد به دختر معلولم كمك كند. رفت و آمدهاي اين مرد به منزل من به اين بهانه ادامه داشت و احمد كمكم با من طرح دوستي ريخت و يك روز مرا به بهانهاي به خانهاش دعوت كرد. او در آن خانه مرا مورد آزار جنسي قرار داد و روز بعد يك سيدي برايم فرستاد كه نشان ميداد از صحنه تعرض به من فيلمبرداري كرده است. احمد به من گفت براي اينكه فيلم را منتشر نكند بايد به خواستههايش تن بدهم. او به افراد زيادي بدهكار بود و قصد داشت به جاي بدهياش مرا در اختيار ديگران قرار بدهد ولي من تصميم گرفتم عليه او شكايت كنم.»
ماموران بعد از شنيدن حرفهاي اين زن خانه احمد را به صورت نامحسوس تحت كنترل درآوردند و به تحقيق درباره زندگي متهم پرداختند. آنها فهميدند احمد كه دو همسر دارد، خانهاي را به منظور اغفال زنان و دختران تهيه كرده است و رفت و آمدهاي مشكوكي به اين منزل صورت ميگيرد. در ادامه فاش شد اين مرد يك مركز فساد را هدايت ميكند. سرانجام ماموران بعد از اطمينان از صحت گزارشهاي اعلام شده با حكم قضايي به خانه احمد رفتند و ضمن بازداشت او به بازرسي از خانهاش پرداختند، آنها متوجه شدند اين مرد در اتاق خواب خود دوربين مداربسته كار گذاشته است. كشف چندين سيدي از صحنههاي تعرض به زنان و دختران جوان نشان ميداد تعداد قربانيان اين مرد فقط به همان يك شاكي ختم نميشود.
37 شاكي
ماموران در حالي بازجويي از احمد را آغاز كردند كه 120 ساعت فيلم از صحنههاي تجاوز اين مرد به دست آمده و 11 مرد ديگر نيز به اتهام همدستي با وي دستگير شده بودند. در جريان تحقيقات 37 زن و دختر جوان عليه او شكايت كردند و از جنايتهاي احمد پرده برداشتند. در اين مرحله فاش شد مرد ميانسال براي به تله انداختن طعمههايش از روشهاي مختلف استفاده ميكرد. يكي از شگردهاي او اين بود كه با شناسايي خانوادههايي كه فرزند معلول داشتند در نقش مامور بهزيستي و به بهانه كمكرساني به اين منازل راه مييافت و زنان و دختران جوان خانواده را با ترفندهاي پيچيده به خانه خود ميكشيد و مورد آزار قرار ميداد.
احمد در شگردي ديگر مقابل دبيرستانهاي دخترانه كشيك ميداد و با تعقيب دختران به محض اينكه ميديد آنها با پسري صحبت ميكنند يا قدم ميزنند از آنها عكس ميگرفت و سپس دختران دانشآموز را با اين تهديد كه عكسها را در اختيار پدر آنها قرار ميدهد به خانهاش ميكشاند و به آنان تجاوز ميكرد.
متهم بعد از اغفال هر طعمه فيلم تهيه شده را براي او ميفرستاد و تهديد ميكرد اگر با مرداني كه او ميگويد رابطه برقرار نكنند فيلم را تكثير خواهد كرد. ماموران همچنين فهميدند احمد براي مرعوب كردن طعمههايش از عناوين جعلي مامور امنيتي و انتظامي استفاده ميكرد.
محاكمه
پرونده احمد بعد از تكميل تحقيقات مقدماتي به دو بخش تقسيم شد. قسمت اول شامل اتهاماتي همچون داير كردن مركز فساد و جعل عنوان، تهيه فيلمهاي غيراخلاقي، شرب خمر و رابطه نامشروع بود كه در اختيار شعبه 120 دادگاه عمومي اصفهان قرار گرفت و قضات شعبه دوم دادگاه كيفري استان اصفهان نيز مسوول رسيدگي به اتهام تجاوز به عنف شدند. احمد در نهايت گناهكار شناخته و به اعدام محكوم شد اما به راي صادره اعتراض كرد.
در حالي كه رسيدگي به پرونده اين مرد كه به روباه پير مشهور شده بود، ادامه داشت شاكيان از پيگيري شكايتشان صرفنظر كردند به همين سبب ديوانعالي، كشور راي صادره را نقض و پرونده را بار ديگر به دادگاه كيفري فرستادند. احمد براي دومين مرتبه محاكمه و باز هم به مرگ محكوم شد كه اين راي سرانجام به تاييد رسيد.
دادستان عمومي و انقلاب اصفهان ديروز با اعلام اينكه احمد تا روز شنبه بهدار آويخته ميشود، درباره اين پرونده گفت: «رسيدگي به اين پرونده به علت لزوم رفع پارهاي از نواقص از سال 85 تاكنون به طول انجاميد. دستگاه قضايي به منظور حفظ كيان و آبروي شهروندان در بدو امر مجاز به بيان جزييات پروندهها به ويژه پروندههاي داراي جرايمي همچون اعمال منافي عفت نيست و همين امر سبب ميشود شهروندان تصور كنند اين دستگاه نسبت به پروندههاي اينچنيني بياهميت است اما اين موضوع صحيح نيست و دستگاه قضايي براي احقاق حقوق مردم با كسي مماشات نميكند.»
وي با اشاره به اينكه اين پرونده با پيگيري جدي مسوولان قضايي استان اصفهان به سرانجام رسيد، افزود: زنان و دختران بايد به اين موضوع توجه داشته باشند كه افراد شياد و سودجويي در جامعه وجود دارند كه به دنبال سوءاستفاده از آنان هستند.
اعلام حكم قطعي متهمان خمينيشهر؛ هفته آينده
رييسكل دادگستري استان اصفهان از اعلام حكم قطعي متهمان خمينيشهر در هفته آينده از سوي ديوان عالي كشور خبر داد. غلامرضا انصاري اظهار داشت: پس از اعلام رسانهاي حكم اعدام چهار نفر از متهمان در روز 21 مرداد ماه توسط شعبه 18 دادگاه، اين افراد به حكم صادره اعتراض كردند. رييس كل دادگستري استان اصفهان با بيان اينكه پرونده اين متهمان در حال حاضر در ديوان عالي كشور به سر ميبرد، افزود: احتمالا ديوان عالي كشور در مورد اين پرونده تاكنون تصميم گرفته اما حكم اصلي و نتيجه آن دوشنبه يا سهشنبه هفته آينده معلوم و به اصفهان ارجاع ميشود. از 9 مردي كه در اين رابطه محاكمه شدهاند 4 نفر از آنها به اعدام در ملاءعام محكوم شدهاند. بنابراين، گزارش اين پرونده در مجموع 15 متهم دارد كه 5 نفر از آنها فراري هستند اين افراد خرداد ماه با حمله به يك ميهماني خانوادگي به زنان تعرض كردند. منبع: شرق
------------------------------------------
كشف نوزاد رها شده مقابل مغازه
نوزاد سه روزه كه در كيسه پلاستيكي قرار داشت، در حاشيه خيابان زنده پيدا شد.سرهنگ محمود شيخينژاد – فرمانده انتظامي شهرستان كاشمر- با اعلام اين خبر گفت: صبح ديروز صاحب يك بنگاه املاك هنگام مراجعه به محل كارش در يكي از خيابانهاي كاشمر با يك كيسه پلاستيكي مقابل در مغازهاش روبهرو شد. او وقتي با كنجكاوي به بررسي محتويات داخل كيسه پرداخت ناگهان نوزاد نيمهجاني را ديد و وحشتزده موضوع را به پليس اطلاع داد.
مأموران نيز نوزاد 3 روزه را به بيمارستان منتقل كردند. با تلاش پزشكان نوزاد از مرگ نجات يافت و حال عمومياش رضايتبخش است. در حال حاضر تحقيق براي شناسايي والدين نوزاد از سوي پليس ادامه دارد.
------------------------------------
تصادف شديد اتوبوس «بيآرتي» با مأمور پليس
اتوبوس «بيآرتي» هنگام حركت در مسير ويژه با مأمور پليس راهنمايي و رانندگي برخورد و او را بشدت مجروح كرد.سرهنگ احمد عسگرينژاد – رئيس مركز فرماندهي و كنترل ترافيك پليس راهور تهران – درباره اين حادثه گفت: ساعت 8:30 دقيقه چهارشنبه – ديروز – ستوان وظيفه پليس راهنمايي و رانندگي روي خط عابر پياده مسير ويژه مشغول انجام وظيفه بود كه ناگهان اتوبوس به دليل رعايت نكردن حق تقدم به سرعت با مأمور جوان برخورد كرد. پس از اين حادثه مصدوم بلافاصله با آمبولانس به بيمارستان فيروزگر منتقل شد.
دقايقي بعد نيز تيم پزشكي ناجا براي پيگيري درمان نامبرده در بيمارستان حضور يافتند.
وي با بيان اينكه حال مصدوم وخيم است، گفت: كارشناسان پس از بررسي محل تصادف راننده اتوبوس را صددرصد مقصر شناختند.
--------------------------------------------------
فاصله شوم!
اوضاع قمر در عقرب شده بود و شوهرم بدون آن که به من توجهي داشته باشد تحت تاثير حرف هاي خواهرانش قرار گرفت و در حضور همه اقوام و فاميل خودش مرا مورد ضرب و جرح قرار داد.
براي من که تازه عروس بودم و هنوز چند روز از ازدواجمان گذشته بود، اين برخورد تحقيرآميز شوهرم خيلي گران تمام شد و احساس عشق و علاقه اي را که به او داشتم، از دست دادم.
عروس جوان در دايره اجتماعي کلانتري امام رضا(ع) مشهد افزود: من و مجيد به همديگر علاقه مند بوديم و با عشق زندگيمان را شروع کرديم اما پس از گذشت ۳ هفته پدرشوهرم در حادثه رانندگي جان خود را از دست داد. خواهران شوهرم که آدم هاي خرافاتي هستند، مي گفتند اين عروس نحس و بدپاقدم است چون با ورود او به خانه ما پدرمان را از دست داديم و عزادار شديم.
من سعي مي کردم نسبت به اين حرف ها واکنشي نشان ندهم و شرايط روحي خانواده مجيد را درک مي کردم. اما شوهرم خودش را کنار مي کشيد و مثل اين که او هم باورش شده بود عروس بدپاقدم هستم.
مليحه افزود: پنج روز از مرگ پدرشوهرم گذشت و من که با رسم و رسوم خانواده آن ها آشنا نبودم، لباس هايم را شستم و البته لباس مشکي ديگري پوشيدم. خواهران مجيد که معتقد هستند پس از مرگ فردي اعضاي خانواده اش نبايد تا ۱۵ روز لباس عوض کنند و به حمام بروند، موضوع را با آب و تاب به شوهرم اطلاع دادند.
آن ها معتقد بودند که من اين کار را از روي قصد انجام داده ام تا مصيبت ديگري به اين خانواده برسد و ...
مجيد که خيلي عصبي شده بود در حضور همه مرا کتک زد و از خانه بيرونم کرد. يک ماه از اين ماجرا گذشت و مجيد هيچ سراغي از من نگرفت و حتي به تماس هاي تلفني ام نيز جوابي نداد. يک روز که خيلي دلم گرفته بود با خودرو به سمت شهر طرقبه به راه افتادم. در طول مسير خودم را لعن و نفرين مي کردم که چرا با چنين فرد بي عاطفه اي ازدواج کرده ام. هنگام حرکت ناگهان متوجه شدم لاستيک خودرو پنچر است. در کنار جاده توقف کردم و نمي دانستم چه کار کنم. در اين لحظه جوان موتورسواري به کمکم آمد و لاستيک پنچر را با زاپاس خودرو عوض کرد.
او با نگاهي مرموزانه سر صحبت را باز کرد و بي مقدمه از همسر بي وفايش کمي گلايه کرد. من با لبخندي گفتم پس ما با هم همدرد هستيم و اين گفت وگو ي ساده باعث شد تا رابطه اي شوم بين ما برقرار شود. متاسفانه با بي مهري هاي مجيد از او فاصله گرفتم و به اين مرد حقه باز پناه بردم و او با حيله و نيرنگ ...!
من از کرده خودم پشيمانم و نمي خواهم به اين رابطه ادامه بدهم اما آن مرد جوان دست بردار نيست و هر روز با حالت مستي به مقابل خانه پدرم مي آيد و عربده کشي مي کند. متاسفانه همسرم خيلي دير به اشتباه خودش پي برده اما او هم با اطلاع از اين موضوع دوباره عصبي شده است و مي گويد طلاقم خواهد داد.
اميدوارم زوج هاي جوان در هيچ شرايطي همديگر را تنها نگذارند و اجازه ندهند فاصله اي بين آن ها ايجاد شود چون هر مشکلي راه حل منطقي و درستي دارد.منبع: خراسان
--------------------------------------------------
دستگيري جنايتكاري كه همسر سابقش را با اسيد كشت
مرد جنايتكار كه دو ماه قبل همسر سابقش را با اسيد به قتل رسانده بود با هوشياري يك مأمور پليس و به طور اتفاقي دستگير شد.
به گزارش ايران، در اين جنايت هولناك كه نيمه شب 13 مرداد 90 در يك دامداري واقع در منطقه «مرتضي گرد» بخش آفتاب – در جنوب غرب تهران – رخ داد ساكنان منطقه با شنيدن صداي فريادهاي «سوختم سوختم» زني از خانههايشان بيرون دويدند. آنها با مشاهده زن جواني كه با اسيد سوخته بود بلافاصله او را به بيمارستان رساندند.
شهين – 32 ساله – هم قبل از مرگ، شوهر سابقش – ناصر – را عامل اسيدپاشي معرفي كرد.وي كه بشدت سوخته بود تحت مراقبتهاي ويژه قرار گرفت اما به علت شدت آسيبهاي ناشي از سوختگي با اسيد و عفونت حدود يك ماه بعد – شامگاه يكشنبه 27 شهريور – مقابل چشمان حيرتزده و نگران دختر 9 سالهاش جان باخت.
از سوي ديگر با شكايت خانواده زن جوان كارآگاهان پايگاه نهم پليس آگاهي تهران رديابي براي دستگيري ناصر را در دستور كار قرار دادند. مادر قرباني در تحقيقات به كارآگاهان گفت: دخترم 10 سال قبل با ناصر ازدواج كرد و يك سال بعد هم خدا به آنها يك دختر داد كه متأسفانه مشكل شنوايي دارد. بنابراين براي معالجه بچه از محل زندگيشان در شهر خلخال به تهران آمدند و مشكلاتشان هم كمكم شروع شد. بيكاري، بيپولي، اعتياد و رفتار نامناسب ناصر، دخترم را به ستوه آورده بود تا اينكه از دو سال قبل با شدت گرفتن مشكلات، شهين درخواست طلاق داد و سرانجام پس از ماهها سرگرداني اوايل تير امسال از هم جدا شدند و شهين همراه دخترش به خانه ما در خلخال برگشت. يك ماه از آمدن آنها گذشته بود كه ناصر به خانه ما آمد. اول سعي كرد با تهديد و زور بچهاش را ببرد اما وقتي با مخالفتهاي شهين روبهرو شد رفت ولي يك شب بيخبر آمد و دختر و نوهام را دزديد و با خود به تهران برد. ما نيز از همه جا بيخبر يك هفته سرگردان و نگران به دنبال آنها بوديم غافل از اينكه ناصر آنها را دزديده و به يك دامداري مخروبه برده است. بعد هم شب 13 مرداد پس از آنكه طلاهاي دخترم را به زور از او گرفت ظرف اسيد را روي بدن و صورتش ريخت و فرار كرد.
بدين ترتيب در حالي كه رديابيها براي دستگيري مرد اسيدپاش ادامه داشت شامگاه سهشنبه – 12 مهر – يكي از بستگان مقتول كه از افسران نيروي انتظامي است به طور اتفاقي متهم را كه حوالي بهشتزهرا داخل خودرواش خوابيده بود شناسايي كرد. او با اعلام موضوع به همكارانش در عملياتي غافلگيرانه مرد جنايتكار را دستگير كرد. وي در بازجوييها به ريختن اسيد روي همسر سابقش اعتراف و انگيزه خود را انتقامجويي دانست. وي مدعي شد خودرو را با فروش طلاهاي شهين خريده است. در حال حاضر مرد جنايتكار براي تحقيقات بيشتر در اختيار كارآگاهان اداره دهم پليس آگاهي قرار دارد.