يك عضو هيات علمي دانشگاه خاطرنشان كرد: به نظرم ميرسد که اصل نامگذاري روزها در ايران و ديگر کشورهاي دنيا براي توجه دادن و سپاس و به ديده احترام نگريستن يک ملت به وقايع مهم تاريخي، دانشمندان و هنرمندان آن کشور است و براي اين منظور نامگذاري يک روز خاص بهانهاي بيش نيست!
دكتر مهدي نيكمنش به مناسبت اول ارديبهشت روز بزرگداشت سعدي به خبرنگار خبرگزاري دانشجويان ايران گفت: درباره سعدي، بيگمان روز اول ارديبهشت ماه از اين بيت در ديباچه گلستان سعدي گرفته شده است: اول ارديبهشت ماه جلالي بلبل گوينده بر منابـــــر قضبان/ بر گل سرخ از نم اوفتـاده لآلي/ همچو عرق بر عذار شاهد غضبان. سعدي در ادامه تصميم خود را براي تصنيف گلستان در اين روز بيان داشته است: ... گفتم براي نزهت ناظران و فسحت حاضران کتاب گلستاني توانم تصنيف کردن که باد خزان را بر ورق او دست نباشد و گردش زمان عيش ربيعش را به طيش خريف مبدّل نکند.
وي معتقد است: ممكن است «عاشق» خواندن سعدي شايد براي مخاطبان عام ادبيات ما تلقي نادرستي از او به همراه بياورد. بهتر است سعدي را «خداوندگار عشق در غزل فارسي» بخوانيم. يعني شاعري که به زيباترين شکل عشق را در غزل خود به تصوير کشيده است.
نيكمنش در پاسخ به اين پرسش كه کدام ويژگي از شعر سعدي او را ملقب به «سعدي عاشق» کرده است، گفت: بيگمان پرداختن به عشق در غزل و حق عشق و عشقورزي را در غزل خود به تمام و کمال ادا کردن: عشق سعدي نه حديثي است که پنهان ماند/ داستاني است که در هر سر بازاري هست.
اين استاد زبان و ادبيات فارسي دانشگاه درباره نوع عشق در آثار سعدي اظهار كرد: به گمان من، ما با دو عشق زميني و آسماني روبهرو نيستيم تا از اين رهگذر کسي چون سعدي را نماينده طرح عشق جسماني در غزل فارسي بخوانيم و کسي چون مولانا را نماينده عشق الهي! راه بيانتهاي عشق، راهي است که يک سوي آن از آدمي آغاز ميشود و سوي ديگر آن به معشوق ازلي و ابدي ميرسد.
او در همين باب اضافه كرد: همه انسانها سالکان و روندگان «اين راه بيکرانه»اند. گروهي در ابتداي اين راه فريفته عشق جسماني و عشق به جهان جسماني ميمانند، گروهي در ميانه راه درميمانند و تنها گروهي به قرب (و نه وصل) ميرسند! اما آنچه که هست همگي در سلوک عشقاند. سعدي به اين معني در باب سوم بوستان خود اشاره کرده است و عشق ناسوتي را مثالي براي عشق لاهوتي دانسته است. با اين نگاه، خط عشق را در آثار خود و به ويژه در غزلياتش ترسيم کرده است؛ خطي که از آدمي آغاز ميشود و انتهاي آن معشوق آسماني است. اشارات سعدي به اين عشق ازلي در غزليات او اندک نيست، اما اين اشارات چندان آشکار نيست و خواننده تيزبين خود ميتواند به کمک قرائن در غزل، رد پاي اين عشق اهورايي را بيابد. خلاصه سخنم اين است که سير اين عشق را از اين عشق ابتدايي به عشق بيانتها در شعر و غزل سعدي ميتوان يافت.
نيكمنش با اشاره به ويژگي عشق در شعر سعدي و تاثير او از شاعران هم عصرش توضيح داد: پرداختن به عشق و غزل در سبک اين دوره و در شعر معاصران سعدي وجود دارد اما عشق سعدي با نگاهي که ذکر کردم، ميتواند محصول احساسات و دريافتهاي شخصي شاعر باشد.
وي در ادامه از ابعاد مغفول مانده شعر سعدي از ديد منتقدان و استادان ادبيات سخن راند و گفت: دامنه تحقيق در هر حوزهاي بيانتها و پايانناپذير است و سعدي پژوهي نيز از اين قاعده مستثنا نيست. علاوه بر موضوعاتي سنتي مانند پرداختن به زبان، انديشه و سبک، موسيقي و ... ميتوان به آثار سعدي از منظرهاي متعدد نيز پرداخت. افزون بر اينها ژانر خاص بوستان و گلستان سعدي به نظر ژانر ناشناختهاي براي اهل ادب باقي مانده است.
اين استاد ادبيات فارسي همچنين گفت: برخي از شاعران معاصر ما همچنان پيوند خود را با آثار گذشته حفظ کردهاند و علاوه بر برخي تضمينها يا يادکرد نام سعدي در شعرهاي خود از شيوه سادگي زبان سعدي براي بيان خود بهره بردهاند.
او در زمينه هر چه بهتر شناساندن شعر سعدي بيان كرد: مشکل امروز ما تنها ناشناخته ماندن سعدي نيست بلکه بيش از هر چيز دور ماندن يا دور شدن نسل امروز از فرهنگ و ادبيات ماست. حل اين مشکل نيز در گرو داشتن درک درست جامعه و دولتمردان از جايگاه واقعي فرهنگ و ادبيات و هنر و همتي فراگير براي رسيدن به آن جايگاه است.