مرگ، اعتياد، فرو رفتن در منجلاب فساد، سوءاستفاده و... همه اين معضلات آسيبهايي است كه در بطن فرار از خانه نهفته است. معضل دختران فراري،...

مرگ، اعتياد، فرو رفتن در منجلاب فساد، سوءاستفاده و... همه اين معضلات آسيبهايي است كه در بطن فرار از خانه نهفته است. معضل دختران فراري، مشكلي ديرينه و ريشهدار در جامعه ما و بسياري از جوامع ديگر است كه در حوزه شخصي، خانوادگي و اجتماعي خسارات معنوي گاه جبرانناپذيري برجاي ميگذارد.
سرهنگ محمدحسين كريمي فرمانده انتظامي شهرستان شهريار درباره آسيبهاي ناشي از فرار دختران ميگويد: «در اين بحث همواره اين ايده وجود دارد كه دختران ميتوانند پس از فرار خوشبختي و رسيدن به آرزوهايشان را در بيرون از خانه مهيا و فراهم كنند، حال آنكه تحقيقات صورتگرفته عكس اين قضيه را ثابت ميكند.
دختران جوان به محض فرار از خانه بدون آنكه از عواقب خطرناك آن مطلع باشند، برخلاف ميل باطنيشان در كمترين زمان ممكن دچار آسيبهاي اجتماعي ميشوند و هر چه مدت زمان فرار بيشتر باشد به همان تناسب درصد و ميزان خطر و آسيبپذيري نيز افزايش مييابد».
فرار از خانه از عوامل گوناگوني نشات ميگيرند كه كارشناسان آنها را در 3 عامل اصلي زيادهخواهي، گرفتار شدن در دام اعتياد و شرايط نامناسب خانوادگي جاي ميدهند.
زيادهخواهي
زيادهخواهي و آمال و آرزوهاي سرابگونه و باطل يكي از علل اصلي فرار دختران از خانه محسوب ميشود. الهه دختري 15 ساله است كه در پي همين تصورات حبابمانند از منزل گريخت و در دام سه پسر شيطانصفت گرفتار شد. او ميگويد: «من دوست داشتم خواننده شوم. پس از آنكه با پسري به نام فرشاد دوست شدم و او از آرزوي من اطلاع پيدا كرد، گفت ميتواند كاري كند من به دوبي بروم و در آنجا به آرزويم برسم. با وعدههاي فرشاد از خانهمان فرار كردم و به منزل اين پسر رفتم. او از من سوءاستفاده كرد و سپس به اين بهانه كه يكي ديگر از دوستانش بايد مقدمات سفر مرا فراهم كند من را نزد وي فرستاد، در آنجا هم مورد آزار قرار گرفتم و سپس به پسر سوم تحويل داده شدم و همان سرنوشت گريبانم را گرفت. آن سه پسر با اغفال من، به نيات خودشان رسيدند و در نهايت پليس همه ما را دستگير كرد».
الهه تنها نمونهاي از دختراني است كه براي رسيدن به خواستههاي غيرمنطقي زندگيشان را به تباهي ميكشانند. كاظم بيرجندي آسيبشناس اجتماعي دراينباره ميگويد: «جاذبههاي كاذب دنياي خارج از محيط خانه و خانواده يكي از عوامل اصلي فرار دختران است. اين دسته از نوجوانان فراري به آن جهت كه هنوز به بلوغ عاطفي و عقلي نرسيدهاند روياهايي را در ذهنشان ميپرورانند كه با واقعيت و شرايط جامعه سازگار نيست.
بالطبع دنبالهروي از اين روياها به آسيب ميانجامد در اين ميان مسوولان مدارس و رسانهها موظف هستند با آگاهيدهي و اطلاعرساني جوانان و نوجوانان را در رسيدن به رشد عقلي و برخورداري از قدرت درك و فهم مسائل واقعي زندگي ياري بدهند».
در نمونهاي ديگر كه اخيرا شاهد آن بوديم دختري 21ساله به نام مرجان با هدف ازدواج با مردي جوان از خانه گريخت و سه روز بعد، پس از بازگشت به منزل توسط برادرش كشته شد. اين دختر قصد داشت با مردي ازدواج كند كه به واسطه داشتن تجربه يك ازدواج ناموفق از سوي خانواده مرجان طرد شده بود.
برادر مرجان در اينباره ميگويد: «آن مرد با حرفهاي عاشقانه خواهر مرا اغفال كرد. او در زندگي اولش هم مشكلاتي داشت كه به طلاق انجاميد و با توجه به شرايط ويژهاي كه داشت مطمئن بوديم اگر به اين وصلت رضايت بدهيم، خواهرم سياهبخت ميشود، اما مرجان چنان فريب خورده بود كه اسير دست آن مرد شد و از خانه گريخت».
اعتياد
اعتياد، عامل ديگري است كه دختران را به فرار از خانه وادار ميكند. بنا به محتويات پروندهاي كه در شعبه 77 دادگاه كيفري استان تهران در جريان است، دختري به نام ليلا كه به مادهمخدر شيشه اعتياد پيدا كرده بود، از خانه گريخت. او چندي بعد براي مصرف مواد به خانه چهار پسر جوان رفت و آن پسران به زور او را مورد تعرض قرار دادند.
ليلا كه از اين واقعه به شدت متاثر شده بود همان روز با خروج از خانه پسران جوان دست به خودكشي زد.
بيرجندي در اين خصوص توضيح ميدهد: «به طور كلي بايد اعتياد را مادر جرائم دانست. فرار از خانه هم يكي از اثرات منفي آن است. اين معضل بيشتر در خانوادههايي ديده ميشود كه نظارت كافي بر فرزندان خود ندارند و آنها را به صورت مطلق و بدون هيچ مراقبتي آزاد ميگذارند. در چنين شرايطي نوجوانان به شدت تحت تاثير گروه دوستان و همسالان قرار ميگيرند و چون غالب اين افراد از كمبودهاي عاطفي رنج ميبرند، براي پر كردن خلاءها و كمبودهايشان چنان جذب دوستان خود ميشوند كه جز تبعيت از گروه عضو به موضوع ديگري نميانديشند. شركت در پارتيهاي شبانه و جمع دوستان ناباب در نهايت آنان را به مواد مخدر بهويژه مواد مخدر صنعتي آلوده ميكند و از آنجا كه اين مواد در افراد جسارت كاذب ايجاد ميكند، آنها بهراحتي تصميم به فرار از خانه ميگيرند يا اينكه براي استعمال آزادانهتر مواد از منزل ميگريزند. اين كار سبب ميشود احتمال و امكان ترك مواد برايشان از بين برود و آنان روز به روز آلودهتر شوند و گاه براي تامين مواد مخدر دست به تنفروشي، سرقت و جرائم ديگر بزنند».
شرايط دشوار
عامل ديگري كه دختران را به فرار از خانه سوق ميدهد، شرايط نامناسب زندگي خانوادگي است. اين دسته از دختران پس از آنكه محيط خانه را براي خود آزاردهنده و غيرقابل تحمل ميبينند با طرح برنامهاي قبلي از خانه ميگريزند. چندي قبل جسد دختري 19ساله كه بر اثر مصرف بيش از حد روانگردان فوت شده بود، به پزشكي قانوني انتقال يافت و پليس با انجام تحقيقات تخصصي پي برد اين دختر به ميل خودش روانگردان مصرف نكرده، بلكه كشته شده است. پس از آن سه متهم قتل دختر 19 ساله بازداشت شدند. يكي از آنها كه دلير نام دارد، در توضيح واقعه ميگويد: «آن دختر ساكن يكي از شهرهاي شمالغرب كشور بود و بعد از طلاق والدينش با پدر خود زندگي ميكرد، اما از شرايطي كه داشت راضي نبود، به همين خاطر پس از آشنايي با يكي از دوستان من از خانه فرار كرد. آن دوستم وي را به تهران و نزد من آورده و گفت اين دختر بيسرپناه است من چند روزي دختر را در باغ پدرم نگه داشتم، اما چون پدرم موضوع را فهميد وي را به اتفاق دو دوست ديگرم به كارگاهي متروك منتقل كرديم.
آن دختر بسيار ساده بود هر كاري كه ميخواستيم برايمان انجام ميداد تا اينكه تصميم گرفتيم با او رابطه برقرار كنيم. دختر با خواسته ما مخالفت كرد و براي اينكه نتواند در برابرمان مقاومت كند به وي قرصهاي روانگردان خورانديم كه او فوت شد.»
به گفته بيرجندي، فقر مالي و فرهنگي، تعصبات خشك، محدود كردن بيش از حد فرزندان، تبعيض قائل شدن ميان فرزندان دختر و پسر، طلاق والدين، مخالفت با خواستههاي منطقي نوجوانان و برآورده نكردن نيازهاي عاطفي و مالي آنها و... از جمله مسائلي است كه شرايط زندگي را براي دختران نوجوان طاقتفرسا ميكند. كارشناسان بنا به آمار و تحقيقات بر اين عقيده هستند بيشتر دختران فراري كه به اين دلايل از خانه ميگريزند در شهرستانهاي كوچك و در محيطهايي كه تفكرات قومي و قبيلهاي بر آن حاكم است زندگي ميكنند.
سرهنگ كريمي نيز در اين رابطه ميگويد: «در اين نوع حوادث صرفنظر از اقدامات مجرمانهاي كه برخي افراد مانند خوراندن قرص روانگردان و قتل دختر فراري انجام ميدهند قدر مسلم خانواده نقش تاثيرگذاري در اين رهگذر ايفا ميكند. در برخي موارد از جمله اين دختر 19 ساله شاهد هستيم جدايي پدر و مادر، كمبود عاطفه، محدوديتهاي مختلف درون خانواده و از همه مهمتر احساس خلاء مهر مادر نهايتا منجر به فرار دختران ميشود.»
وي ميافزايد: «براي پيشگيري از چنين معضلاتي مقوله آموزش به جوانان و توضيح دادن اين موضوع كه محيط خانواده امنتر از مكانهاي ديگر است و پدر و مادر نزديكترين و دلسوزترين افراد براي فرزندان تلقي ميشوند بسيار ضروري است. از سويي ديگر والدين نيز بايد فضاي خانه را به نوعي مديريت كنند كه فرزندان احساس آرامش، آسايش و امنيت داشته باشند.» تهيه كننده :عليرضا رحيمي نژاد