راز فريبكاريهاي ميلياردر خسيس كه براي فرار از پرداخت مهريه 10ميليون توماني همسرش، با تغيير چهره و پوشيدن لباسهاي كهنه خود را ورشكسته و بدهكار معرفي كرده بود با شهادت فرزندانش فاش شد.
شکایت به خاطر جیغهای زن
مردی به دادگاه رفت و گفت: همسرم بسیار جیغ میزند، حتی صحبتهایش همراه با فریاد است؛ من هم دیگر عاصی شدهام و باید فریاد خودم را در دادگاه برای جدایی بزنم. این مرد 37 ساله در حضور قاضی نجفی رئیس شعبه 234 مجتمع قضایی خانواده یک تهران گفت: باید از همسرم جدا شوم چرا که دیگر تحمل فریاد زدنهای او را ندارم. وی با اشاره به اینکه ما 3 فرزند داریم، با صدایی بلند افزود: همسرم صحبت کردن معمولیاش همراه با حرص و فریاد است؛ زندگیمان اصلا آرامش ندارد و من راهی برای نجات خودم جز جدایی ندارم. زن در دادگاه خانواده شهید محلاتی حاضر شد و گفت: شوهرم به دنبال بهانه برای جدایی میگردد و بهانهای بیمنطقتر از این نتوانسته پیدا کند. وی با اشاره به اینکه شوهرش خودخواه است، ادامه داد: من اگر از او جدا شوم تمام حق و حقوقم و مهریه 580 سکهايام را دریافت میکنم. مرد بار دیگر در مقابل قاضی نجفی گفت: همسرم نه تنها توجهي به من و فرزندم ندارد بلکه با فریاد و جیغ زدن کارهای خود را توجیه میکند. وی با بیان اینکه باید از همسرم جدا شوم، ادامه داد: باید از این رفتارهای همسرم دور شده و راحت زندگی کنم و اگر او فرزندانش را بخواهد همه را به او میسپارم تا او از آنها نگهداری کند. زن در مقابل قاضی ایستاد و افزود: من از او جدا نمیشوم و دلیلی برای توجیه کردن و قانع کردنش برای ادامه زندگی نمیبینم و در حال حاضر او به دنبال بهانه است. قاضی نجفی بیان کرد: حکمی مبنی بر طلاق صادر نمیشود ولی به دلیل اصرار زوجین پرونده به کارشناسی برای حل مساله ارجاع داده میشود. وی ادامه داد: زن و مرد را به مصالحه و مراوده به خاطر فرزندان و دلیل بیمنطق مرد، دعوت میکنم.
----------------------------------
شکایت از زندگی کنار مادرشوهر
زن جوانی به دادگاه خانواده آمد و گفت: شوهرم از مادر پیرش نگهداری میکند و من دیگر تحمل دخالتهای مادرشوهر را ندارم و میخواهم از شوهرم جدا شوم. این زن 28 ساله در حضور قاضی شعبه 245 مجتمع قضایی خانواده یک تهران گفت: شوهرم 34 سال سن دارد و به دلیل اینکه تک پسر هست، مجبور است از مادر پیرش نگهداری کند ولی من دیگر حاضر نیستم در کنار مادر او زندگی کرده و او را تحمل کنم. وی با بیان اینکه 6 سال از زندگی مشترکمان میگذرد، گفت: مادرشوهرم بسیار بداخلاق است و با صحبتهایش بین من و شوهرم اختلاف میاندازد؛ شوهرم بسیار به حرف مادرش گوش میدهد و زندگی کردن از دستم در رفته است. زن در مقابل قاضی دادگاه افزود: من یک معلم هستم و درکم نسبت به این مسائل بالاست ولی دیگر تحملم تمام شده و نمیتوانم به خاطر مادرشوهرم هر روز سر مسائل پیشپا افتاده با شوهرم دعوا کنم.
وی با اشاره به اینکه شوهرم مفهوم زندگی را نمیفهمد، بیان کرد: میخواهم از شوهرم جدا شوم تا او راحتتر با مادرش تنها و بدون دردسر زندگی کند. زن ادامه داد: شوهرم در یک کارخانه کار میکند و وقتی از سر کار به منزل میآید نمیدانم مادرشوهرم چه چیزی به او میگوید که او شروع به ایرادگیری کرده و دعوا راه میاندازد. مرد در دادگاه خانواده یک حاضر شد و بیان کرد: حاضر نیستم همسرم را طلاق بدهم چرا که همسرم بسیار حساس شده است و اگر زن و شوهری با هم دعوا نکنند، زندگی معنا ندارد.
وی با اشاره به اینکه ما یک فرزند 2 ساله داریم، گفت: اگر من از همسرم گاهی ایراد گرفتم حتما کار و رفتارش ایراد داشته وگرنه من بیخود و بیجهت با او دعوا نمیکنم؛ من همسرم را طلاق نمیدهم همچنین مادرم پیر است و نمیتوانم او را رها کنم. قاضی این پرونده، بعد از شنیدن اظهارات طرفین (زن و مرد) آنها را به مصالحه دعوت کرد و پرونده را مختومه اعلام کرد.
-----------------------------------
میهمانی شیطان برای 12 دانشجوی آمریکایی
مصرف موادمخدر در یک میهمانی در واشنگتن آمریکا 12 نفر را راهی بیمارستان کرد و احتمال میرود این میهمانی با هدف آزار جنسی برپا شده باشد. به گزارش شبکه خبری «فاکس نیوز»، شرکت در یک میهمانی دانشجویی در ایالت واشنگتن 12 دختر را قربانی آزار جنسی کرد.
به گفته ماموران پلیس، در یک میهمانی که در خانهای در «روزلین» ایالت واشنگتن برگزار شده بود 12 دانشجو که بیشتر آنان نیز دختر بودند به علت مصرف بیش از اندازه مواد مخدر راهی بیمارستان شدند. مسؤولان محلی میگویند زمانی که در منطقه حاضر شدند، بسیاری از این افراد حالتی نیمه هوشیار یا بی هوش داشتند. پلیس معتقد است نوعی داروی مخدر در نوشیدنیهای این افراد ریخته شده بود که احتمالا به خواب آلودگی یا بروز نوعی بی خبری قربانیان از اطراف منجر شده بود و این احتمال نیز وجود دارد که این افراد، قربانی آزار جنسی شده باشند. پلیس میگوید، هنوز از مادهای که به این افراد خورانده شده است خبری ندارد و آزمایشهایی را برای شناسایی این ماده شروع کرده است. به گفته مقامات محلی، حال یکی از این دانشجویان دختر وخیم گزارش میشود و شماری دیگر نیز همچنان در بیمارستان بستری هستند.
صاحب خانهای که این میهمانی در آنجا برگزار شده بود اکنون تحت بازجویی پلیس است.
--------------------------------------
دزدی ماشین برای جای خواب شب
جوان کشتیگیر با فرار از خانه برای اینکه کارتنخواب نباشد هر شب یک خودرو را میدزدید.
17 مهرماه سال جاری ماموران کلانتری شهرری به رفتارهای مرموز سرنشین پرایدی برخوردند که با حرکات مارپیچ قصد جلب توجه داشت. وقتی خوردوی پلیس مسیر این راننده مرموز را مسدود کرد، پسر جوان از خودرو پیاده شد و پا به فرار گذاشت. تعقیب و گریز خیابانی آغاز شد و مامور پلیس در جستوجوی مرد مرموز در کوچه پسکوچههای شهرری میدوید تا اینکه جوان در یک کوچه بنبست به دام افتاد.
مرد 33 ساله که چارهای جز تسلیم نمیدید دستانش را به نشان تسلیم بالا برد و پلیس وی را دستگیر کرد.
وقتی شماره پلاک خودروی سفیدرنگ در رایانه پلیس به ثبت رسید، مشخص شد که هنوز اشارهای به سرقت نشده و این جوان قویهیکل چند ساعت پیش آن را دزدیده است. با این سرنخ متهم پیشروی بازپرس حسینی از شعبه دوم دادسرای شهرری قرار گرفت و پرده از تبهکاریهایش برداشت. پسر 33 ساله گفت: من کشتیگیر هستم ولی به خاطر مشکلات خانوادگی مدتی است که از خانه فرار کردهام و برای اینکه جای خواب نداشتم مجبور بودم به پارکها بروم و کارتنخوابی کنم. از این کار متنفر بودم و به همین خاطر نقشه سرقت خودروها را کشیدم. هر روز در خیابانهای خلوت خودروهایی را شناسایی میکردم که پارک شده بودند و شبها آنها را میدزدیدم. یک
شاه کلید داشتم که قفل بیشتر خودروها را باز میکرد و به راحتی آنها را سرقت میکردم. شب را در خودرو میخوابیدم و وقتی صبح میشد وسایل با ارزش آن را برمیداشتم و خودرو را در گوشه خیابان رها میکردم. باور کنید من دزد نبودم و به خاطر مشکلات زندگی در دام این سرقتها گرفتار شدم. با ادعاهای این مرد 33 ساله تحقیقات نشان داد در مدت یک ماه وی 15 خودرو به سرقت برده و همه آنها را در گوشه خیابان رها کرده است. به گزارش خبرنگار ما، تحقیقات در حالی برای افشای زوایای پنهان پرونده ادامه دارد که دزد جوان با قرار وثیقه راهی زندان شده است.
--------------------------------
كودك ، قرباني ارتباط پنهاني شد

در پي وقوع يك جنايت هولناك كه كودك 2.5 سالهاي قرباني ارتباط پنهاني مادرش شده بود، با كشف جسد فرضيه زنده به گور شدن كودك قوت گرفت.
به گزارش «جامجم»، مرد قاچاقچي براي آن كه ارتباط پنهانياش با مادر كودك برملا نشود، مرگ كودك 2.5 ساله را رقم زد. روند رسيدگي به اين پرونده هنگامي در دستور كار كارآگاهان جنايي آگاهي شهريار قرار گرفت كه عصر جمعه گذشته زني سراسيمه وارد پاسگاه زركان شد و راز جنايتي هولناك را فاش كرد.
ماموران پس از آرام كردن زن جوان، به تحقيق از او پرداختند. زن جوان در تشريح ماجرا به پليس گفت: مردي شرور پسر 2.5 سالهام را كشت و زندگيام را تباه كرد. ماجرا 4 روز پيش هنگامي اتفاق افتاد كه من و پسر 2 سال و نيمهام در خيابان منتظر تاكسي بوديم كه يك خودروي سواري مقابلمان توقف كرد و سوار شديم.
ردپاي 2 شرور
وي ادامه داد: پس از طي مسافتي، راننده تغيير مسير داد كه به وي اعتراض كردم. در همين موقع مردي كه كنار راننده نشسته بود، با چاقو مرا تهديد كرد و خواست آرام بگيرم. پسرم بشدت ترسيده بود و گريه ميكرد. او را آرام كردم و محكم در آغوشم گرفتم.
راننده به سرعت خود افزود و بعد از يك ساعت، مقابل يك دامداري متروكه در حومه شهر توقف كرد. زن شاكي تصريح كرد: آنها مرا كتك زدند با زور بچهام را از من جدا كردند هر دو مرا مورد آزار و اذيت قرار دادند.
زن شاكي يادآور شد: پس از چند ساعت در حالي كه هيچ خبري از فرزندم نداشتم، قفل در اتاقك دامداري باز شد و آن دو مرد وارد شدند. از آنها سراغ فرزندم را گرفتم كه گفتند فرزند مرا كشتهاند، زن جوان تصريح كرد: آنها دوباره مرا كتك زدند و بعد با خودرو از آن محل دور شدند و در خيابان مرا رها كرده، متواري شدند.
در پي اين شكايت، ماموران موضوع را به قاضي طاووسي، دادستان عمومي و انقلاب شهريار اطلاع دادند و در اين رابطه پروندهاي تشكيل شد.
به اين ترتيب، تيم تحقيق به سرپرستي سرهنگ عبداللهزاده پاشاكي، رئيس آگاهي شهريار به تحقيق از زن شاكي پرداختند و با اطلاعاتي كه از او به دست آوردند، به چهرهنگاري رايانهاي از 2 مرد جوان پرداختند كه معلوم شد تصوير يكي از آنها به يك مرد قاچاقچي به نام مجتبي كه حوالي رزكان زندگي ميكند، مطابقت دارد.
دستگيري مرد قاچاقچي
با مشخص شدن اين موضوع، ماموران با هماهنگي قضايي با برجسته، بازپرس پرونده به محل زندگي متهم فراري اعزام شدند و مرد قاچاقچي را دستگير كردند.
پس از انتقال متهم به پليس جنايي آگاهي شهريار، وي در بازجويي راز يك جنايت تكاندهنده را فاش كرد.
مجتبي ـ عامل جنايت ـ در تشريح ماجرا به پليس گفت: چندي پيش در يكي از بوستانهاي شهر با شاكي كه همراه فرزندش به آنجا آمده بود، آشنا شدم. در پي اين آشنايي او مدعي شد از شوهرش جدا شده و همراه پسر خردسالش در يك خانه اجارهاي زندگي ميكند.
متهم ادامه داد: پس از آن با هم در تماس بوديم چند بار در هفته يكديگر را ملاقات ميكرديم و به اين ترتيب ارتباط پنهانيمان شكل گرفت. پسر خردسال زن مورد علاقهام مانع ادامه ارتباطمان بود و به دنبال فرصتي بودم تا او را از مادرش جدا كنم.عامل جنايت يادآور شد: 4 روز پيش از شب حادثه همراه يكي از دوستانم در يكي از محلههاي شهر بوديم كه اين زن و كودكش را در خيابان ديديم.
متهم به قتل تصريح كرد: او را سوار خودرو كرده و به محل دامداري منتقل كرديم. دوستم پس از مصرف مواد مخدر، ما را ترك كرد و زن جوان و فرزندش نزد من ماندند.
فاش شدن ارتباط پنهاني متهم با زن شاكي
وي افزود: در آن چند روز من و زن جوان با هم ارتباط پنهاني داشتيم و او را مورد آزار و اذيت قرار نداد م. پسر 5/2 ساله شاكي مدام بيقراري ميكرد و ميخواست كنار مادرش باشد. از شنيدن گريههاي بيامان او خسته شده بودم و مادرش هم توجهي به فرزندش نميكرد و از من ميخواست او را آرام كنم.
عامل جنايت ادامه داد: آن شب پسركوچولو بشدت گريه ميكرد. بنابر اين پس از مصرف مواد مخدر (شيشه) او را بشدت كتك زدم. پسربچه گريه ميكرد و ميخواست رهايش كنم كه به گريههايش توجهي نكردم و او را دوباره كتك زدم و مادرش نسبت به كار من بيتفاوت بود.
متهم يادآور شد: آنقدر كودك را كتك زدم كه بيهوش شد و ديگر نفس نميكشيد. من و مادر كودك ترسيده بوديم و نميدانستيم با جسد كودك چه كنيم. بنابر اين پيكر كودك را لاي پتو پيچيده و شبانه به گورستان شهر بردم و با حفر گودالي دفن كردم. عامل جنايت اذعان كرد: پس از بازگشت به نزد شاكي، ماجرا را با او درميان گذاشتم كه خيلي ترسيد و از من خواست هرچه زودتر او را به خانهاش بازگردانم. من هم او را به خانهاش رساندم و ماجراي قتل كودك را تلفني به دوستم تعريف كردم، سپس متواري شدم. با ثبت اظهارات مرد متهم به قتل، زن شاكي احضار شد و در مواجهه حضوري با متهم قرار گرفت كه وي نيز به جرم خود اعتراف كرد.
اين زن در اظهاراتش به پليس گفت: من براي فاش نشدن رابطهمان دروغ گفتهام. مجتبي، كودكم را كه تنها شاهد ارتباطهايمان بود، از سر راهش برداشت.
به دنبال اعترافهاي تكاندهنده اين زن و مرد، كارآگاهان جنايي همراه برجسته بازپرس پرونده و عامل جنايت به گورستاني كه وي مدعي بود كودك را در آن محل دفن كرده است، اعزام شدند و در بازرسي از گورستان، جسد پسر 5/2 ساله را كشف و به پزشكي قانوني منتقل كردند. در بررسي اوليه از پيكر كودك معلوم شد وي پيش از مرگ مورد كودكآزاري قرار گرفته و آثار كبودي در تمام نقاط بدنش مشهود است.
با مشخص شدن اين موضوع، كارآگاهان با معماي پيچيدهاي روبهرو شدند كه آيا پسركوچولو زنده به گور شده يا بعد از قتل دفن شده است. بنابر اين گزارش، مادر كودك كشته شده همراه عامل جنايت با قرار قانوني از سوي بازپرس برجسته رئيس شعبه اول دادسراي عمومي و انقلاب شهريار در بازداشت به سر ميبرند.
------------------------------------
ماجراي تصادف مرگبار در تونل توحيد
همزمان با تصادف مرگبار يك موتورسوار در تونل توحيد، بازپرس جنايي تهران براي كشف علت اصلي حادثه، دستور بررسي تصاوير دوربينهاي مداربسته تونل را صادر كرد. يكي از خبرگزاريها به نقل از مسئولان اورژانس، علت بروز حادثه را ناشي از باد شديد هواكشهاي تونل اعلام كرده است.
به گزارش خبرنگار ما، در اين حادثه دلخراش كه حدود ساعت 11 شب سهشنبه 13 مهر در تونل توحيد رخ داد، يك موتورسوار پس از ورود به تونل ناگهان تعادلش را از دست داد و پس از برخورد شديد با ديواره تونل، جان باخت. حسين روشن، بازپرس كشيك ويژه قتل در اين باره به خبرنگار ما گفت: پس از اعلام موضوع از سوي مأموران كلانتري 108 نواب، به دليل اين كه علت اصلي حادثه مشخص نبود، براي رفع ابهامها و روشن شدن ماجرا، دستور بررسي تصاوير دوربينهاي تونل صادر شد. جسد مرد موتورسوار نيز براي تعيين علت اصلي مرگ به پزشكي قانوني منتقل شد. بازپرس روشن در ادامه گفت: پس از تكميل تحقيقات در كلانتري، پرونده براي رسيدگي به دادسراي محل حادثه فرستاده خواهد شد.سرهنگ رستمخاني، جانشين رئيس مركز كنترل ترافيك راهنمايي و رانندگي تهران بزرگ نيز در اين باره به خبرنگار ما گفت: كارشناسان راهنمايي و رانندگي پس از اطلاع از موضوع، راهي محل حادثه در تونل توحيد شدند. در بررسيها مشخص شد راكب موتوسيكلت پس از برخورد با ديواره تونل و شدت جراحات، جان باخته است.وي درباره علت تصادف هم اظهار داشت: بررسي كارشناسان نشان ميدهد سرعت بالاي موتور و ناتواني راكب آن در كنترل وسيله نقليه، نقش مهمي در بروز حادثه داشته است.
-------------------------------------
سرقت3 خودرو براي خواب راحت
پسري كه به خاطر مشكلات خانوادگي از خانه فرار كرده بود، براي تهيه محل خواب طي يك هفته سه خودرو دزديد.به گزارش خبرنگار ما، چندي قبل مأموران كلانتري شهرستان ري هنگام گشت در خيابانهاي جنوب شهر، به يك دستگاه خودروي پرايد مظنون شدند. آنها پس از بررسيهاي لازم دريافتند خودرو مسروقه است، بنابراين بلافاصله دستور ايست دادند، اما راننده بدون توجه به فرمان پليس با سرعت زياد متواري شد كه سرانجام پس از دقايقي تعقيب و گريز متوقف شد. متهم پس از انتقال به دادسرا در حضور بازپرس «حسيني» از شعبه دوم دادسراي شهرستان ري با اعتراف به سرقت سه دستگاه پرايد طي يك هفته گفت:چند روز قبل به خاطر برخي اختلافهاي خانوادگي از خانه فرار كردم، اما به دليل اينكه نميتوانستم شبها در پارك بخوابم، از سر ناچاري با استفاده از شاه كليد خودروهاي پرايد متوقف در گوشه خيابان كه تجهيزات ايمني نداشتند را سرقت ميكردم. بازپرس پس از شنيدن اعترافهاي متهم او را با صدور قرار بازداشت موقت و براي تحقيقات بيشتر در اختيار كارآگاهان پايگاه نهم پليس آگاهي تهران قرار داد.
---------------------------------
نقشه میلیاردر خسیس برای فرار از مهریه
راز فريبكاريهاي ميلياردر خسيس كه براي فرار از پرداخت مهريه 10ميليون توماني همسرش، با تغيير چهره و پوشيدن لباسهاي كهنه خود را ورشكسته و بدهكار معرفي كرده بود با شهادت فرزندانش فاش شد.
به گزارش خبرنگار ما،مرد ميانسال در حالي كه عينك ذرهبيني به چشم و لباس كهنه به تن داشت مقابل قاضي محمدباقر غفاري- رئيس شعبه 267 دادگاه خانواده ـ نشسته بود. دقايقي بعد قاضي رو به او گفت: شما در رابطه با مهريه 10ميليون توماني همسرتان اعلام ناتواني مالي با ارائه لايحه اعسار كرده و خواستار تقسيط مهريه شدهايد. ميتوانيد توضيح دهيدچرا نمي توانيد مهريه را يكجا بپردازيد؟ مرد در حالي كه چشمانش را به زمين دوخته بود، با صداي ضعيف گفت: جناب قاضي باور كنيد آهي در بساط ندارم كه بتوانم مهريه 10ميليون توماني همسرم را يكجا پرداخت كنم. البته به اين مبلغ هم اعتراض دارم. چرا كه مهريه همسرم 200هزار تومان بوده نه 10ميليون تومان! ضمن اين كه فكر ميكنم در محاسبه مهريه اشتباهي رخ داده! قاضي پس از قطع حرف مرد پاسخ داد: مطمئن باشيد هيچ اشتباهي نشده و به استناد مستندات پرونده همسرتان حدود 26 سال قبل با مهريه 200هزار تومان به عقد شما درآمده است. اما گويا حالا با داشتن دو پسر جوان و به خاطر اختلافهايي كه با هم پيدا كردهايد، مهريه خود را «به نرخ روز» درخواست كرده است. كارشناسان نيز پس از محاسبات لازم مهريه را 10ميليون تومان تعيين كردهاند. ضمن اين كه اعضاي خانوادهتان گفتهاند شما فردي ثروتمند و كارخانهدار هستيد و براي پرداخت اين پول به هيچ عنوان مشكلي نداريد!
مرد با شنيدن اين حرف گفت: آقاي قاضي باور كنيد دروغ ميگويند، آنها با من دشمن هستند. من كلي بدهي دارم و در حال حاضر در يك زيرزمين نمناك در جنوب شهر زندگي مي كنم و از ترس طلبكاران هم شبو روز ندارم و براي اين كه شناسايي نشوم مرتب تغيير چهره ميدهم. البته در گذشته زندگي خوبي داشتم و كارخانهدار سرشناسي بودم. اما متأسفانه به دليل اين كه هدف كلاهبرداري بزرگي قرار گرفتم ورشكست شده و همه اموال و داراييام را از دست دادم. به طوري كه براي تأمين هزينههاي زندگيام نيازمند كمك هستم.
البته از موقعي كه بدبختي به سراغم آمد، همسر و پسرانم مرا ترك كرده و نقشه كشيدهاند به بهانههاي مختلف از من اخاذي كنند و ...
قاضي دادگاه پس از شنيدن اظهارات مرد كارخانهدار از او خواست چهار شاهد براي اثبات اظهاراتش به دادگاه معرفي كند. همچنين همسر و فرزندان وي را نيز براي تحقيقات بيشتر فراخواند. دو پسر جوان پس از حضور در دادگاه با رد تمامي اظهارات دروغ پدرشان، فهرستي از دارايي و اموال پدرشان را به قاضي پرونده ارائه دادند. پسر بزرگتر به قاضي غفاري گفت: پدرم از افراد سرشناس و ثروتمند است كه املاك و اموال زيادي در تهران و شهرهاي مختلف دارد. اما متأسفانه حاضر نيست خود و خانوادهاش در رفاه و آسايش باشند، چرا كه خسيس است. به همين خاطر من و برادرم هميشه آرزو داشتيم زندگي خوبي داشته باشيم و غذا و ميوه خوب بخوريم اما افسوس كه پدر همه چيز را از ما دريغ كرد.حال آنكه همه فاميل و آشنايان به خاطر اخلاق و رفتار پدر از ما دوري ميكردند. حتي مادرمان براي تأمين هزينههاي زندگي از خانوادهاش كمك گرفت. پدرمان هم براي اينكه مردم ندانند او پولدار است لباسهاي كهنه ميپوشد، البته ما هم وضعيت بهتر از خودش نداشتيم.وي در ادامه گفت: «پدرمان تصور ميكند ما و مادرمان نقشه كشيدهايم تا اموالش را تصاحب كنيم. در نتيجه برخي از اموال و داراييهايش را به نام برادرانش منتقل كرده است. ما هم از اين زندگي نكبتبار خسته شده و او را براي هميشه ترك كردهايم.
در حال حاضر نيز در خانه يكي از اقوام زندگي ميكنيم. ضمن اينكه مادرم مهريهاش را به اجرا گذاشته است و من و برادرم به خاطر اينكه 15سال او به ما خرجي نداده از او شكايت كردهايم. پروندهها نيز در دادگاه تحت رسيدگي است .» قاضي پرونده پس از تحقيقات تكميلي و رسيدگي به پرونده مردكارخانهدار را محكوم به پرداخت كامل مهريه كرد.
----------------------------------
دختري در لانه فساد!
هر روز داخل سرويس بهداشتي پارک، خودم را ۷۰ قلم آرايش مي کردم و سپس همراه دوستم در خيابان ها پرسه مي زدم و زماني که مي خواستم به خانه برگردم دوباره به داخل سرويس بهداشتي پارک مي رفتم و رنگ و لعاب بدبختي را از روي صورتم مي شستم و پاک مي کردم.
اصلا به ذهنم خطور نمي کرد اين پنهان کاري ها و عمل اشتباه به قيمت تباه شدن سرنوشتم تمام شود و مسير زندگي ام در لانه فساد به بن بست برسد.
دختر جوان با چشماني اشک بار افزود: من و هم کلاسي ام به بهانه هاي مختلف از خانه بيرون مي زديم و پدر و مادرم از کارهايم خبر نداشتند تا اين که يک روز خواهر بزرگم و شوهرش مرا توي خيابان ديدند و با همان وضعيت زننده همراه خود به خانه بردند.
آن روز يک کتک مفصل از دست پدر و برادرم نوش جان کردم و در خانه زنداني شدم. چند روز گذشت و دوستم که نگرانم شده بود تماس گرفت. وقتي برايش تعريف کردم چه غوغايي در خانه ما به پا شده است او پيشنهاد داد فرار کنم. به اين ترتيب بود که وسايلم را جمع کردم و از خانه بيرون زدم. دوستم طبق قرار قبلي به پارکي آمد که هر روز همديگر را مي ديديم . او نشاني منزلي را به دستم داد و گفت: سرشب به اين آدرس برو تا يکي از آشنايان به تو پناه بدهد.
دختر جوان افزود: هوا تاريک شده بود که به نشاني موردنظر رفتم و پا به داخل خانه اي گذاشتم که لانه فساد و مخفي گاه دختران فراري بود. اين منزل کوچک، خانه مجردي پسري بود که چند روز مرا در خانه اش زنداني کرد و...!
از کرده خودم پشيمان شده بودم اما با توجه به بلايي که سرم آمده بود راه بازگشتي نداشتم و خودم را به دست سرنوشت سپردم.
امروز همراه آن پسر در خيابان با موتورسيکلت دور مي زديم که ماموران انتظامي به ما شک کردند و دستگير شديم. من باز هم مي گويم اشتباه کرده ام و پشيمان هستم اما پشيماني چه سود؟! کارشناس ارشد روان شناسي مرکز مشاوره پليس خراسان رضوي درباره اين ماجرا معتقد است: ضعف نظارت والدين بر رفتار دختر جوان، بي هدفي و بي انگيزگي او، نبود آرامش در روابط عاطفي بين اعضاي خانواده، ناآگاهي والدين نسبت به دوستان و روابط دختر جوان، ناآگاهي او نسبت به مهارت هاي حل مسئله، دوست يابي و ارتباط مواردي است که بايد در بروز مشکلات دختر جوان مورد توجه قرار گيرد.
سيد مجيد موسوي راد افزود: متاسفانه خانواده پس از مشاهده سميرا در آن وضعيت، باز هم اشتباهات قبلي مانند کتک کاري، تحقير و...را تکرار کرده اند که در نتيجه منجر به ايجاد احساس حقارت، حس انتقام و فرار او شده است. وي تاکيد کرد اقتدار والدين در کتک کاري فرزندان نيست بلکه اقتدار در قاطعيت، ثبات،تيزبيني، درايت ، دورانديشي و احاطه والدين بر شرايط زندگي است ضمن اين که از دختر جوان نيز سوال مي کنيم چه کسي اين شرايط را براي او به وجود آورده است و آيا راه حل انتخابي، او را به نتيجه رسانده است؟