4 عقاب شیطانصفت که با سوارکردن 2 دختر به خودروی سیاهرنگ، آنان را به باغ خلوتی کشانده بودند در تجسسهای ویژه پلیس پایتخت به دام افتادند.
4 عقاب شیطانصفت که با سوارکردن 2 دختر به خودروی سیاهرنگ، آنان را به باغ خلوتی کشانده بودند در تجسسهای ویژه پلیس پایتخت به دام افتادند. 2 دختر با سر و صورتی خونآلود نزد پلیس رفتند و ادعا کردند از سرنوشت شومی فرار کردهاند.
اسفندماه سال گذشته سناریوی تلخی پیشروی دادیار سلیمانی از شعبه دوم دادسرای امور جنایی تهران قرار گرفت که در آن 2 دختر جوان قربانی هوسرانیهای گروهی شیطانی شده بودند.
2قربانی ادعا داشتند سوار بر پراید سیاهرنگی شده و ناگهان خود را در برابر توطئه 4 پسر بیرحم دیدهاند و از روی ترس تن به خواسته آنان دادهاند. با دستور دادیار جنایی، تیمی از ماموران اداره 16 پلیس آگاهی تهران وارد عمل شده و در نخستین اقدام به تحقیق از 2 دختر دست زدند.
یکی از آنان که با ضربات چاقوي ربایندگانشان بشدت زخمی شده بود در بازجوییها گفت: روز 25 اسفندماه سال گذشته سوار پراید مسافرکشی شدیم، چند متری جلوتر پسر جوان دیگری در نقش مسافر سوار شد، من و دوستم اصلا نگران نبودیم. ناگهان همان مسافر با چاقو به من حمله کرد و با وارد آوردن ضرباتی سطحی خواست ساکت بمانیم. هرچه التماس کردیم فایدهای نداشت. وی و راننده همدست بودند و ما را به باغی در خارج از تهران کشاندند.
وی افزود: داخل باغ که شدیم 2 پسر دیگر را دیدیم. هنوز خندههای شیطانیشان را به یاد دارم، آنها خیلی بیرحم بودند، مقاومت میکردیم که با چاقو ضرباتی به ما زدند. چارهای نداشتیم و برای نجات جانمان تسلیم آنان شدیم، وقتی میخواستند ما را سوار خودرویشان کرده و از باغ خارج کنند باز یکی از آنان به سمت من حمله کرد و ضربات دیگری زد و اگر دوستانش نبودند حتما مرا کشته بود. دوست این دختر نیز گفت: حال دوستم خیلی بد بود. آنها ما را سوار خودروی پراید کردند و در نزدیکی میدان آزادی با پیاده کردن ما با سرعت فرار کردند، به اندازهای درد داشتیم که نتوانستیم شماره پلاک را ببینیم و نمیدانیم باغ کجا بود.
خالکوبی عقاب برجسته
کارآگاهان که خود را در بنبست اطلاعاتی میدیدند وقتی قرار شد 2 دختر به چهرهنگاری 4شیطان دست بزنند از آنان شنیدند همه آن پسرها روی بازوهای سمت راست خود خالکوبی برجسته سرعقاب داشتند. همین خالکوبیها کافی بود تا کارآگاهان به بررسی آلبوم مجرمان پرداخته و محکومانی که خالکوبی عقاب دارند را شناسایی کنند. وقتی تصاویر تعدادی از اینگونه مجرمان به دست آمد، 2 دختر که شرایط روحی بدی داشتند توانستند مهدی و حامد ـ 25 و 23 سالهـ را شناسایی کنند. تجسس روی این 2 مجرم قدیمی نشان داد آنان بارها بهخاطر شرارت، کتککاری و خرید و فروش مواد مخدر به زندان افتادهاند.
روز 15 فروردینماه سالجاری مهدی و حامد در مخفیگاههایشان حوالی شادآباد شناسایی شدند و ماموران در 2 عملیات همزمان آنان را بازداشت کردند. این 2 عقاب شیطانصفت که میخواستند خود را بیگناه نشان دهند، وقتی خود را در برابر 2 دختر جوان دیدند چارهای جز اعتراف نداشتند و پذیرفتند سردسته باند به نام سعید و همدست دیگرشان با نام «علی» سوار بر پراید سیاهرنگ 2 دختر جوان را با خود به باغ بردهاند و همگی در تعرض به آنان شرکت داشتهاند.
مهدی و حامد ادعا کردند بعد از آن روز دیگر 2 دوست خود را ندیده و اطلاعی از سرنوشت آنها ندارند. هیچ اثری از سردسته باند و علی در دست نبود تا اینکه کارآگاهان با اقدامات اطلاعاتی توانستند مخفیگاه «علی» را در شادآباد شناسایی و روز 15 مردادماه وی را نیز بازداشت کنند.
این پسر 22 ساله نیز اعترافات هولناکی کرد و کارآگاهان وقتی برای دستگیری سعید، وارد عمل شدند پیبردند وی با اطلاع از سرنوشت همدستانش فراری شده است. مشخصات این شرور خطرناک در اختیار یگانهای پلیسی قرار داده شد تا اینکه کارآگاهان اداره 16 اطلاع یافتند سعید در یک نزاع خیابانی با استفاده از قمه چند مرد جوان را مجروح کرده است و ماموران وی را بازداشت کردهاند.
سعید 21 ساله وقتی در اختیار کارآگاهان قرار گرفت در جمع نوچههای خود پذیرفت که با خالکوبی برجسته 3 عقاب روی بازوی دست راست خود گروهی تشکیل دادهاند و همگی در ربودن و اذیت و آزار 2 دختر شرکت داشتهاند.
بنا به گزارش خبرنگار جنایی «وطنامروز»؛ با توجه به گستردگی اقدامات تبهکارانه این 4 عقاب شیطانصفت، احتمال میرود قربانیان زیادی در دام هوسرانیهای آنان گرفتار شدهاند و از ترس آبرو به طرح شکایت دست نمیزنند. این گروه از زنان و دختران با اطمینان از محرمانه بودن مشخصاتشان میتوانند با اداره 16 پلیس آگاهی تهران تماس بگیرند.
-------------------------------------
گزارشي از يك ماجراي تكاندهنده : چاقوي شرور بر شاهرگ شاكي
مردي كه فرزندش قرباني يك تجاوز شده بود، روز گذشته هنگام خروج از دادگاه از سوي مرد شرور با چاقو مجروح شد و در يك قدمي مرگ قرار گرفت.
به گزارش «جامجم»، چندي پيش مردي با حضور در كلانتري 153 شهرك وليعصر (عج) با ارائه شكايتي از يك شرور سابقهدار عنوان كرد، اين فرد فرزند 12 سالهاش را ربوده و مورد آزار و اذيت قرار داده است.
به دنبال اين شكايت، موضوع در دستور كار ماموران قرار گرفت و با بررسي و تحقيق مقدماتي مشخص شد، شرور متجاوز يك مجرم سابقهدار با چندين فقره سابقه كيفري بوده و چندين بار به اتهام شرارت و مزاحمت دستگير و تحويل مراجع قضايي شده است.
دستگيري متهم
با به دست آمدن اين اطلاعات، محل رفت و آمد متهم به صورت نامحسوس كنترل و اين متهم در اقدام ضربتي پليس دستگير شد. متهم با انتقال به دادسرا به جرم سياه خود اعتراف كرد و گفت: پسر 12 ساله را ربوده و با تهديد چاقو مورد آزار و اذيت قرار داده است.
در پي اين اظهارات، با صدور قرار قانوني براي متهم، او روانه بازداشتگاه شد و پرونده اتهامي وي پس از صدور كيفرخواست به شعبه 79 دادگاه كيفري استان تهران ارسال گشت.
با ارسال پرونده به دادگاه، وي با قرار وثيقه از زندان آزاد شد تا پس از رسيدگي به پرونده، حكم قانوني در ارتباط با اقدام تبهكارانه و غيرانساني متهم شرور صادر شود.
چاقو در شاهرگ پدر
بنابراين گزارش، روز گذشته در شعبه 79 دادگاه كيفري استان تهران پرونده اتهامي شرور متجاوز مقابل قاضي و مستشاران دادگاه قرار گرفت و پدر اين كودك از دادگاه خواست كسي كه فرزند او را مورد آزار و اذيت قرار داده بود را به اشد مجازات برساند.
پس از ثبت شكايت شاكي و دفاعيات متهم، قاضي دادگاه ختم رسيدگي به پرونده را اعلام كرد، اما اين پايان ماجرا نبود؛ زيرا فرد شرور در بيرون شعبه و در سالن دادگاه كيفري به يك باره به سوي شاكي (پدر نوجوان 12 ساله) حملهور شد و با چاقويي كه زير لباسش پنهان كرده بود، شاهرگ او را بريد.
در پي اين اقدام مجرمانه، فرد شرور بسرعت از محل متواري شد و مرد شاكي نيز به بيمارستان انتقال يافت.
يكي از شاهدان اين حادثه دلخراش به جامجم گفت: در ميان بهت و ناباوري حاضران در جلسه دادگاه، فرد شرور به سوي مرد شاكي حملهور شد و مرد نگونبخت را بشدت مجروح كرد كه با حضور عوامل اورژانس، عنوان شد
اميد چنداني به نجات وي از مرگ وجود ندارد.
اين گزارش حاكي است با فرار متهم از محل حادثه موضوع به مركز فوريتهاي پليسي 110 گزارش شد و ماموران كلانتري 113 با عزيمت به محل، تحقيق در اين زمينه را آغاز كردند. با صدور دستور بازداشت شرور فراري و احضار ضامن اين فرد كه بيش از اين وثيقه آزادي او را به دادگاه ارائه كرده است، تحقيق در اين زمينه ادامه دارد.
--------------------------------------
آدم ربايي و قتل!
دخترم نقش يک زن فاسد را بازي کرد و فريب شوهر بي غيرتش را خورد. او و دامادم متهمان پرونده قتل و آدم ربايي هستند و تقاص سنگيني را براي بازي خطرناکي که شروع کردند بايد بدهند. پس از دستگيري آن ها مسئوليت نگهداري از نوه ۸ ماهه ام به گردن من بدبخت افتاد و مجبور هستم هنگام کلفتي در خانه هاي مردم، اين طفل بي گناه را نيز به پشتم ببندم و کار کنم.مادر دل شکسته اشک هايش را پاک کرد و در گفت وگو با کارشناس اجتماعي کلانتري شهيد نواب صفوي مشهد افزود: ۱۰ سال قبل همسرم را از دست دادم و سرپرستي ۴ فرزندم را يک تنه برعهده گرفتم. با هر مشقتي که بود در خانه هاي مردم کلفتي کردم و بچه هايم را به سر و سامان رساندم. اما تازه زماني که مي خواستم يک نفس راحت بکشم دختر کوچکم و شوهرش آبرو و حيثيتم را به باد دادند و دردسر بزرگي درست کردند.زن ۵۴ ساله در بيان چگونگي ماجرا گفت: متاسفانه داماد کوچکم آدم نااهلي از آب درآمد و سوهان عمرم شد. او سرکار نمي رفت و مدتي قبل با طرح نقشه آدم ربايي، قصد اخاذي از يک خانواده را داشت و براي عملي کردن نقشه شوم خود، دخترم را نيز فريب داد.متاسفانه دخترم بدون آن که به عواقب اين عمل مجرمانه و خطرناک فکر کند برابر نقشه شوهرش به عنوان زني فاسد در مسير زندگي مردي که طعمه آنان شده بود قرار گرفت و آن ها اقدام به آدم ربايي کردند.اما اين کار احمقانه به مرگ گروگان آن ها انجاميد و دخترم که از عمل خود پشيمان شده بود با عذاب وجدان، شوهرش و ديگر همدستان شان را به پليس معرفي کرد و ماموران انتظامي همه آن ها را دستگير کردند.در اين شرايط ماندم با اين طفل بي گناه چه کنم .چند روز قبل به ملاقات داماد و دخترم رفتم. آن ها هر ۲ اشک مي ريختند و اظهار تاسف داشتند، اما پشيماني چه سود؟وي ادامه داد: امروز در حال عبور از خيابان بودم که ۲ جوان موتورسوار قصد داشتند کيف دستي ام را سرقت کنند اما تيم گشت موتوري به موقع رسيد و اين دو آدم ازخدا بي خبر را دستگير کرد.من داستان زندگي دخترم و دامادم را براي اين ۲ دزد غافل از زندگي تعريف کردم و به آن ها گفتم بدانيد که بار کج به منزل نمي رسد.
--------------------------------------------
اعدام برای قاتل مزاحم تازهعروس
مرد انتقامجو که خواستگار خواهرش را به قتل رسانده بود بزودی اعدام میشود. سناریوی این جنایت کینهجویانه زمانی کلید خورد که 4 تیرماه سال 87 وقوع یک قتل در نظامآباد به ماموران پلیس مخابره شد. قربانی، جوان 29 سالهای به نام حمزه بود که از سوی برادر دختر مورد علاقهاش به قتل رسیده بود. وقتی عامل جنایت بازداشت شد و در شعبه 71 دادگاه کیفری پای میز محاکمه رفت، به قضات گفت: حمزه (مقتول) یکی از بچههای محل بود که از خواهرم خواستگاری کرده بود اما خواهرم به وی علاقهای نداشت و با شخص دیگری ازدواج کرد. وی افزود: پیش از جنایت بر در و دیوار خانه خواهرم، شعارهای عاشقانهای دیدم که حمزه برای خواهرم نوشته بود. همین موضوع انگیزهای شد تا وی را به قتل رساندم. این پسر جوان به اعدام محکوم شد و حکم به تایید قضات شعبه 17 دیوانعالی کشور رسید.
----------------------------------------
گاوهای فراری به استخر پر آب سقوط کردند
3 گاو که از دست ماموران کشتارگاهی در اتریش گریخته بودند، به داخل استخر پر از آب سقوط کردند. یک زن 49 ساله اهل منطقه «تیرول» اتریش که شاهد این رویداد بود، در مصاحبهای با رسانههای دولتی این کشور، گفت: به همراه 2 فرزندم برای پیادهروی از منزل خارج شده بودیم که ناگهان با یورش 3 گاو مواجه شدیم. این گاوها را برای سلاخی به کشتارگاهها میبردند اما متاسفانه آنها به داخل استخر مرکزی شهر سقوط کردند. در گزارش آتشنشانی منطقه نیز آمده است که برای به دام انداختن این 3 گاو فراری 30مامور آتشنشانی به محل اعزام شدند. این 3 گاو با تلاش ماموران از داخل استخر بیرون کشیده شدند.
------------------------------------------
دزدیهای زن دوم یک مرد دستفروش
یک زن در بازارچه دوم نازیآباد به کمین دختربچههای بازیگوش مینشست تا جواهراتشان را به سرقت ببرد.
وقتی مادری با گم شدن دخترش فریادکشان به جستوجوی وی پرداخت از زنی شنید کودکی بیتاب را در آغوش زنی دیده که ادعا میکرد نوهاش است.ساعت 20 و 30 دقیقه غروب 24 شهریورماه سال جاری زنی در بین رهگذران بازارچه دوم نازیآباد فریاد زد دخترم را گم کردهام.
همان لحظه زنی ادعا کرد دختربچهای را در آغوش زنی دیده است که بیتاب بود و از وی شنید، دزدیده شده است اما آن زن با ادعای اینکه نوهاش شیرینزبان است با سرعت از وی دور شده و خود را لابهلای جمعیت گم کرده است. همین ادعاها کافی بود تا زنان و مردان زیادی به جستوجوی زن کودکربا دست بزنند و زمانی وی را پیدا کردند که النگوهای دختربچه را از دستان وی خارج کرده و میخواست فرار کند.
دقایقی بعد، ماموران کلانتری 130 نازیآباد، سکینه 45 را بازداشت کردند و وی با اعتراف به سرقت 6 النگو از دست آخرین طعمهاش با دستور بازپرس نژادحصاری از شعبه 8 دادسرای ناحیه 16 تهران در اختیار پایگاه 7 پلیس آگاهی قرار گرفت. همزمان با تحقیقات پلیس مرد دیگری شناسایی شد که دختربچه 5 سالهاش از سوی سکینه شکار شده بود.
کارآگاهان در این مرحله پی بردند سکینه با تردد در بازارچه خانوادههایی را که دختربچهای همراه داشتند تحت نظر گرفته و با استفاده از سهلانگاری پدر و مادرها یا بازیگوشی این کودکان سراغ طعمههای خردسال خود رفته و به بهانه دادن شکلات یا بستنی آنان را به گوشه خلوتی کشانده و النگو، گردنبند یا گوشوارهشان را میزدید.
سکینه در بازجوییها به کارآگاهان گفت: «من به مواد اعتیاد دارم و همسر دوم یک مرد دستفروش هستم، برای اینکه پول خرید مواد را تهیه کنم تاکنون 3 بار سرقت کردهام». بنابه گزارش خبرنگار جنایی «وطنامروز»، با توجه به اینکه بررسیها مشخص کرده است حتی 2 روز پیش از دستگیری، دختر بچه دیگری را شبانه ربوده و با سرقت جواهراتش بچه گریان را رها کرده است احتمال سرقتهای مشابه وجود دارد بازپرس نژادحصاری با تقاضای انتشار عکس سکینه از کسانی که در دام وی گرفتار شدهاند خواست به پایگاه 7 پلیس آگاهی مراجعه کنند.
-------------------------------------
اعترافات وحشتناک مادر و 2 دختر در قتل پدر
جزئیات توطئه مادر و 2 دختر در قتل پدر بدرفتار زمانی فاش شد که پای یک مرد در کف اتاق خانهاش فرورفت. 27 خردادماه سال 88، مردی وحشتزده با پلیس تماس گرفت و گفت در خانهام یک جسد دفن شده است. این مرد وقتی در را به روی پلیس باز کرد رنگی به چهره نداشت و با دست و پای لرزان به سمت اتاق خواب رفت و یک گودال خاکی را نشان ماموران داد. کارآگاهان دیدند که پاهای مردانهای از گودالی شبیه به قبر که در وسط اتاق خواب فرو نشسته است بیرون مانده و خبر از جنایتی خاموش میدهد. کارآگاهان در تحقیقات تخصصی خود برای آنکه مشخص شود این جسد متعلق به کیست، متوجه شدند این مرد خانهاش را یک سال به مردی به نام «حسین» اجاره داده بود. مرد صاحبخانه به کارآگاهان گفت: 4 ماه پیش مستاجرم خانه را تخلیه کرد و ما 2 ماه است که به این خانه آمدهایم. وی افزود: چند روزی بود بوی تعفنی را احساس میکردیم که از اتاق خواب میآمد. برای یافتن علت بوی تعفن به کنکاش و جستوجو در اتاق خواب پرداختیم و متوجه شدم قسمتی از سرامیکها شکسته است و وقتی آنها را کنار زدم ناباورانه با جسد مردی روبهرو شدم و با پلیس تماس گرفتم. کارآگاهان در شاخه بعدی تحقیقات خود را برای افشای این جنایت مرموز آغاز کردند تا اینکه متوجه شدند همسر مستاجر پیشین هنگام تخلیه خانه پرده از راز ناپدید شدن همسرش برداشته و همین موضوع موجب شد فرضیه قتل از سوی همسر قربانی قوت گیرد. بلافاصله ماموران کلانتری 15 چهارباغ با شناسایی خانه جدید این زن، وی را دستگیر کردند. «طاهره» زن 34 ساله در بازجوییها گفت: همسرم مرد بداخلاق و زورگویی بود. دیگر تحمل بدرفتاریهای او را نداشتم، با مردی به نام «حامد» آشنا شدم و از رفتارهای بد همسرم نزد او شکایت میکردم. به یکدیگر علاقه داشتیم و با هم تصمیم گرفتیم حسین را بکشیم. حامد برایم سیانور تهیه کرد و من در غذای شوهرم ریختم اما اثری نکرد. آتش کینه به دلم افتاده بود تا اینکه در 13 اسفندماه سال 87 با همدستی 2 دخترم «سمیه» و «سمیرا» نقشه را عملی کردیم. وی افزود: حسین آن روز در خواب بود که روسری را به دور گردنش پیچاندیم و خفهاش کردیم. بعد با تیشه قندشکن گودالی در کف اتاق خواب حفر کرده و جسد همسرم را در آنجا دفن کردیم. با از پای در آوردن حسین بلافاصله آن خانه را تخلیه كرده و به محل دیگری رفتیم. پس از اقرار این زن توطئهگر، 2 دختر 14 و 17 ساله این زن و حامد مرد مورد علاقه وی بازداشت شدند. طراحان این سناریوی سیاه که به اتهام مشارکت در قتل در برابر حکم سنگین اعدام قرار گرفتند روز چهارشنبه 7 مهرماه سال جاری پای میز محاکمه رفتند. طاهره و 2 دخترش به توطئه سیاه اعتراف کردند و گفتند که هر 3 پدر بدرفتارشان را از پای درآوردهاند. این زن و 2 دختر مدعی بودند که حامد دخالتی در قتل پدر خانواده نداشته است. حامد نیز خود را بیگناه دانست و گفت مشارکتی در جنایت نداشته و فقط میدانسته طاهره قصد کشتن شوهرش را دارد. بنا به گزارش خبرنگار «وطن امروز»، محاکمه جنجالی این پرونده خانوادگی به خاطر ناهماهنگیهای زمانی ناتمام ماند. جلسه آخرین دفاع متهمان روز شنبه 17 مهرماه سال جاری در شعبه 74 دادگاه کیفری برگزار خواهد شد.