هر وقت صدايت كردند، دير برو! و پاسخاش به «چرا» اين بود: «اولاً اين طوري فكر ميكنند سرت خيلي شلوغ است و كار زياد داري، بعد هم اگر فوري جواب بدهي، يا سر صبر به تلفن مردم جواب بدهي، بقيه همكاران ضايع ميشوند!»

حدود 18 سال پيش كه براي اولين بار وارد محيط كار شدم، درس اول را يك منشي به من داد: چرا وقتي مديرعامل صدايت ميكند يا ارباب رجوع ميآيد، فوري جواب ميدهي؟ هر وقت صدايت كردند، دير برو! و پاسخاش به «چرا» اين بود: «اولاً اين طوري فكر ميكنند سرت خيلي شلوغ است و كار زياد داري، بعد هم اگر فوري جواب بدهي، يا سر صبر به تلفن مردم جواب بدهي، بقيه همكاران ضايع ميشوند!» آنجا يك دفتر كار كوچك بود.
هرچند آن درس را ياد نگرفتم، اما اغلب به كساني با اين ذهنيت برميخورم؛ تجربهاي كه فكر ميكنم براي بسياري مشترك است. فرهنگ غلط مهم جلوهدادن چيزي كه دست كم آن قدرها مهم نيست يا حتي چيزي كه اصلاً نيست، در برخي ادارات و مراكز، ريشهاي قوي دارد و تا حدي مسري است. پاسخگويي با تأخير عمدي، عملي است كه ميتواند منجر به عكسالعمل به همان صورت شود. به اين ترتيب كه اين رفتار غلط ميتواند يك فرهنگ يا يك الگو براي انجام كار تلقي شود يا ارباب رجوعي كه از اين موضوع ناراحت است، به نوبه خودش و در محيط كار خودش، ناخودآگاه يا حتي به تلافي، چنين برخوردي [يا برخورد نادرست ديگري] را با ارباب رجوعي ديگر داشته باشد و اين چرخه معيوب ادامه پيدا كند.
در واقع اين رفتار غلط يا هر برخورد غلط ديگري، به واسطه تسري آن به هر دليل، اجحافي است كه ما در حق خودمان روا ميداريم.
بيتفاوتي در برابر اين نوع برخوردها موجب تشديد آن ميشود، اما با اين وجود، بسياري ترجيح ميدهند بيتفاوت بمانند و ترس از كارشكني يا رسيدگي نكردن به كار علت عمده آن است.
اگر براي مهر كردن يك نامه وارد يك اتاق شويد و بجز شما ارباب رجوع ديگري در آنجا نباشد و با وجود اين مسئول مربوط بگويد برويد و نيم ساعت ديگر برگرديد و بعد از نيم ساعت نامه را بردارد و جلوي چشمتان با مهري كه روي همان ميز است مهر كند و بدهد دستتان و انجام تمام اين كار فقط چند ثانيه طول بكشد، با فرهنگ «وقتي صدايت كردند، دير برو» مواجه شدهايد. نيم ساعت انتظار شايد آنقدرها اهميت نداشته باشد، اما اگر پاي اين فرهنگ به بيمارستان باز شود، شرايط دشوار ميشود.
در برخي بيمارستان ها، بيماران و همراهانشان عادت كردهاند بعد از صدا كردن پرستار يا بهيار يا مراجعه به ايستگاه پرستاري- مدتي كه گاه حتي به بيش از يك ساعت ميرسد- منتظر بمانند تا پرستار يا بهيار سراغشان برود. در اين شرايط اگر سري به ايستگاه پرستاري بزنيد و ببينيد برحسب اتفاق پرستار در حال گپ زدن است ناراحت نشويد در غير اين صورت ممكن است اين تأخير بيشتر طول بكشد و بيمار دچار مشكلات بيشتري شود.
به نظر ميرسد در سال «همت مضاعف، كار مضاعف» كه تلاشها بر افزايش كار و توليد متمركز است، بيش از هر زمان ديگري ميتوان ريشههاي تأخير در انجام كار را بررسي و با تغيير فرهنگهاي غلط و رواج ارزشهايي مثل پاسخگويي درست و به موقع و بها دادن به خواست ديگران، مشكلاتي از اين دست را رفع كرد. اگر با فرهنگ غلطي مثل «وقتي صدايت كردند، دير برو!» مواجه شديد شما آن را تكرار نكنيد تا اين چرخه معيوب از كار بيفتد و اگر دچار چنين فرهنگي بودهايد، دستكم به اين فكر كنيد كه به هر حال شما هم در مقام ارباب رجوع بايد به مراكز ديگري مراجعه كنيد و قطعاً انتظار چنين برخوردي نداريد.
حضرت علي(ع) می فرمایند: «با ديگران چنان رفتار كنيد كه دوست داريد با شما رفتار كنند.» نويسنده: فریده عظیمی