دو سالي ميشود که از دستورالعمل صدور کارت اعتباري توسط بانکها ميگذرد. همان دستورالعملي که در بسته سياستي- نظارتي بانک مرکزي، به نظر خوش آب و رنگ ميآمد و بانکها را موظف به صدور يک و نيم ميليون کارت اعتباري تا پايان سال 87 ميکرد اما هيچکس حتي به روي خودش هم نياورد که روزي در جايي چنين وعدهاي داده شده و با آمدن روي صفحه کاغذ به شکل قرارداد درآمده است.
حالا بعد از دو سال، دولت طرحي در آستين دارد و گويي خواسته يا ناخواسته ميخواهد پا در حياط خلوت بانک مرکزي بگذارد و قولش را عملي کند، آن هم فقط در طول سه ماه و تا پايان تابستان!
اما يک سوال در اين ميان بيپاسخ ميماند. چه دلايلي وجود داشته که بانکها در طول دو سال نتوانستند يک و نيم ميليون کارت اعتباري صادر کنند اما امروز، دولت چنين ضمانتي را به صورت غيرمستقيم از طرف بانکها اعلام ميکند آن هم در يک بازه سهماهه؟!
آيا مشکل از بدنه اقتصادي و پولي- مالي بانکها نشات ميگيرد يا به مشکلات فرهنگي جامعه ما برميگردد؟
اين يک واقعيت است که فرهنگ استفاده از کارت اعتباري هنوز در کشور ما ناملموس است و ديدگاههاي مردم در مواجهه با اين پديده متفاوت. برخي معتقدند که بازپرداخت اين کارتها سنگين است و سود کلاني را نصيب بانک ميکند. گروه ديگر اصلا به فلسفه وجودي کارتهاي اعتباري اعتقادي ندارند و ميگويند وقتي پول در حساب بانکيام هست ديگر چه نيازي به گرفتن اين کارتها است.
از سوي ديگر صدا و سيما با پخش فيلمهاي غالبا غربي، مشکلاتي را که دارندگان اين کارتها با آن مواجه شده و در نهايت منجر به ورشکستگيشان ميشود را به نمايش ميگذارد و در نقش يک ضدتبليغ عمل ميکند.
در سوي ديگر گود، بانکها قرار دارند که با وجود داشتن بدهيهاي کلان و معوقههاي بانکي نزد بانک مرکزي و ضمن واقف بودن به سودي که صدور کارتهاي اعتباري نصيبشان ميکند در اين کار پيشقدم نشدند اما امروز در جريان اجراي طرح خريد اعتباري، چارهاي جز تسليم ندارند.