سخنگوی یکی از کلیساهای کاتولیک آلمان از ثبت بیش از 2700 مورد تعرض تنها در عرض 3 روز توسط خط امداد این کلیسا خبر داد.
بازداشت شوهر 55 ساله به اتهام کشتن همسر 17 ساله خود
مردي ميانسال که به اتهام کشتن همسر نوجوان خود تحت تعقيب پليس تهران بود پس از يک سال زندگي زيرزميني بازداشت شد.
به گزارش ايسکانيوز، شامگاه 18 ارديبهشت 1388 پيکر نيمه جان زن 17 ساله اي به نام «بنفشه» تحويل اورژانس بيمارستان شهداي هفتم تير تهران شد، اما وي که کاردآجين شده بود بر اثر شدت خونريزي جان سپرد.همان موقع افسر نگهبان کلانتري 111 هفت چنار با کشيک وقت دادسراي امور جنايي پايتخت تماس گرفت و ماجرا را در ميان گذاشت.
سپس اين مقام قضايي به همراه افسران دايره 10 اداره آگاهي مرکز به بيمارستان رفت و با ديدن پيکر زن نگون بخت رسيدگي به جنايت را در دستور کار خود قرار داد.شواهد نشان مي داد، «بنفشه» آخرين بار با مادر 40 ساله اش ديدار داشت. بنابراين «مهري» 40 ساله به بازجويي فراخوانده شد و گفت: شوهرم، مردي شکاک بود و به همين خاطر چند سال پيش از او جدا شدم.
وي ادامه داد: سه سال پيش «بنفشه» با مردي پولدار به نام «شاپور» ازدواج کرد و يک سال بعد بچه دار شدند. دخترم اما از شوهر 55 ساله اش دل خوشي نداشت و بدون اينکه رسماً طلاق بگيرند جدا از هم زندگي مي کردند.در اين مدت دخترم 300 سکه از مهريه 400 سکه اي خود را گرفته و پيش خواهر بزرگش «آرزو» بود.«مهري» اضافه کرد: روز حادثه درون خانه ام بودم که زنگ در را زدند. وقتي در را باز کردم «بنفشه» را با سر و روي خونين ديدم. دخترم، بريده بريده گفت مردي با زور، وي را سوار پژو پرشيا کرده و پس از زخمي کردنش به بيرون ماشين انداخته است. شايد پرشياي مشکي مال «شاپور» باشد.
با طرح اين موضوع، دستور بازداشت «شاپور» صادر شد و تحقيق تخصصي پليس آگاهي، رسيدگي به پرونده را به مرحله تازه اي رساند.
اين گزارش مي افزايد: بررسيها نشان مي داد «بنفشه» از رابطه مرموز مادرش و «شاپور» اطلاع داشت و به همين دليل قرباني شد.
11 ماه از جنايت تکان دهنده گذشته بود که سرانجام متهم رديف نخست در تهران بازداشت شد و زندگي زيرزميني اش پايان يافت.
«شاپور» اما ديروز در شعبه دوم بازپرسي دادسراي امور جنايي پايتخت، خود را بي گناه خواند و ادعا کرد فقط از سر دلسوزي به مادرزنش کمک مالي مي کرده است.اين اظهارات در شرايطي در پرونده «شاپور» ثبت مي شد که آرزو - خواهر 25 ساله بنفشه - گفت: وضع مالي «شاپور» خوب بود و خواهرم وقتي با اين مرد ازدواج کرد 14 سال بيشتر نداشت. «بنفشه» چيزي از دنيا نمي دانست و البته دوست داشت مثل آدمهاي پولدار زندگي کند.
وي توضيح داد: مادرم عامل ازدواج «بنفشه» و «شاپور» بود و من از همان روز اول مي دانستم زندگي خواهرم با مردي که 40 سال از او بزرگ تر بود آخر و عاقبت خوشي ندارد.روز گذشته بازپرس «شاهنگيان» قرار بازداشت موقت «شاپور» را صادر کرد و تحقيق جامع تر درباره زواياي پنهان جنايت ادامه يافت.
در همين رابطه از روزنامه هموطن بخوانيد:
داماد پولدار پس از جنایت 11 ماه فراری بود
4 داستان در قتل بنفشه 17 ساله
بنفشه وقتی خونآلود در کوچه تاریک ناله میکرد، مادرش را دید. نمیخواست باور کند این زن و دامادش توطئه قتل وی را طراحی کردهاند.
در حالیکه همه سرنخها نشان میدهد مادر زن و داماد پولدار همدست جنایت هولناک بودهاند هر دو خود را بیگناه دانسته و دیگری را متهم میکنند.
داستان نخست
ساعت 24 نیمهشب 18 اردیبهشتماه سال 88 بود که مادری هراسان از میهمانی آشنایی به خانهشان در خانیآباد بازگشت، شنیده بود دامادش بعد از وارد آوردن ضربات چاقو به دختر 17 سالهاش وی را در کوچهشان رها کرده است. بنفشه در چند قدمی خانه مادر روی زمین افتاده بود که با دیدن «مهری» 37 ساله دست به سمتش دراز کرد و نالهکنان خواست برای وی آب بیاورند. با فریادهای مادر بنفشه پسران یکی از همسایهها شیلنگ آب حیاط را بیرون آورد و جرعهای آب به دختر نالان داده شد. هیچ نشانی از داماد پولدار در کوچه مادر زن نبود، وقتی خودروی اورژانس رسید برادر بنفشه نیز در صحنه حاضر بود و به جستوجوی شوهر خواهرش به نام «شاپور» پرداخت. مهری سرم را در دست گرفت و همراه با بنفشه داخل آمبولانس رفت، دختر جوان مدام فریاد میزد شاپور من رو زد، با چاقو به پهلویم زد. به اندازهای خون از محل جراحات بنفشه روی آسفالت کوچه ریخته بود که دیگر خونی در بدن نداشت، وقتی به بیمارستان هفتتیر رسیدند دختر جوان نزد کادر پزشکی نیز فریاد زد شوهرم من را به قصد کشت زد. بنفشه خیلی زود تسلیم مرگ شد و شوهر فراریاش تحت تعقیب گرفته شد و هیچ اثری از وی به دست نیامد تا اینکه روز
22 فروردینماه سالجاری وقتی به تهران بازگشت به دام افتاد. داستان نخست را مادر بنفشه که خود یکی از متهمان اصلی قتل دخترش است در پرونده پیشروی تیم تحقیق قرار داد و هرجایی که به ضرر خودش بود را پنهان نگاه داشت غافل از اینکه داستانهای دیگری نیز در پرونده مطرح خواهد شد.
داستان دوم
شب جنایت بود، همه در خانه پدر زنم میهمان بودیم که موبایل مادرم زنگ خورد و شنیدم بنفشه و دامادمان درگیر شدهاند، مادرم خواست همراه او به در خانه برویم که به بهانه حمام رفتن از خانه خارج شدم. وقتی به کوچهمان رسیدم مادرم در آنجا بود و شاپور با خودرویش گریخته بود، همسایهها دیده بودند مادرم به شیشه خودروی دامادمان میکوبید و فریاد میزد بنفشه را اینجا رها نکن. اما خودش میگفت شاپور را ندیده است و بنفشه، بارها فریاد زده که شاپور وی را به قتل رسانده است. من میدانم مادرم پنهانکاری میکند، او و شاپور رابطه خیلی خوبی داشتند و با وجود قهرهای زیاد بنفشه مادرم همیشه به شاپور سر میزد و همه ما تصور داشتیم رابطه دامادمان و وی غیرعادی است.
داستان سوم
آرزو، خواهر بزرگتر بنفشه داستان پیچیدهای دارد، وی عامل اصلی این توطئه را مادرش میداند و از روز نخست ازدواج خواهر 14 سالهاش با مردی همسن و سال پدرش مادر خود را مقصر میداند.
آرزو از شب حادثه گفت: «موبایلم که زنگ خورد باور نمیکردم صدای بنفشه را بشنوم که به شاپور التماس میکند که وی را نکشد. معلوم بود موبایل را روشن کرده که من بشنوم، داخل خودرو بودند و خواهرم مدام میگفت «نزن، نزن، نامرد نزن و ...» بعد شنیدم که بنفشه به قتل رسیده است و مادرم نخستین کسی بود که به بالای سر خواهرم رسیده و این جای شبهه زیادی دارد.» این دختر که صدایش میلرزید، افزود:«مادرم زندگی خواهرم را نابود کرد، وقتی بنفشه 14 سال بیشتر نداشت مادرم با آگاهی از روحیه بلندپروازی دختر تهتقاری وی را به بازی گرفت. شاپور خیلی پولدار بود، ساختمانهای زیادی داشت که همه را اجاره داده بود، خودروهای مدل بالا زیرپایش بود اما اعتیاد داشت، شب تا صبح بیدار میماند و مواد میکشید و روزها در خانه میخوابید، سر هر ماه پولها را از مستاجرانش میگرفت تا مخارجش را تامین کند. بنفشه با 300 سکه مهریه همسر این مرد 55 ساله شد و خیلی زود فهمید اشتباه میکند. شاپور و مادرم رفتاری غیرعادی داشتند تا اینکه خواهرم بدون اینکه بخواهد طلاق بگیرد و تنها بهخاطر بچهاش میخواست در این زندگی نکبتبار بماند مهریهاش را به اجرا گذاشت و با 59 میلیون تومان پولی که بهدست آورد، خانهای در خیابان تیموری خرید.
من مدتی بنفشه را بهخاطر اختلافاتش در خانهمان نگه میداشتم و وقتی خودش خانه خرید نگذاشتم تنها بماند اما مادرم هر بار میرفت که با شاپور حرف بزند مدتی ناپدید میشد و بعد بهانه میآورد خانه خالهام میهمان بوده است. صحنههای باورنکردنیای دیدهایم که نمیتوانیم بیان کنیم، میدانم مادرم یکی از دلایل اصلی این قتل است و بعد از مرگ بنفشه نیز بارها از شاپور حمایت کرده است و با وجود اطلاع از محل زندگی وی و حتی ملاقاتهای پنهانی قاتل دخترش را فراری داده است.
داستان چهارم
شاپور داستان جالبی داشت: «من از ابتدای دهه 60 تا اواسط دهه 70 در ژاپن کار میکردم. خیلیها میگویند در آنجا تجارت شیشه داشتم اما در آن زمان شیشهای وجود نداشت، وقتی با 400 میلیون تومان سرمایه به ایران بازگشتم، خانههای کلنگی را خریداری کردم و به ساختمانسازی پرداختم، همه خانههایم را اجاره دادم و زندگی مرفهی داشتم تا اینکه پس از چندین ازدواج ناموفق و با داشتن 2 بچه با خانواده خواهر یکی از مستاجرانم آشنا شدم و قرار شد بنفشه 14 ساله با من ازدواج کند. اصرار بیشتر از سوی خانواده همسرم بود، ما با هم ازدواج کردیم و سعی داشتم زندگی خوبی داشته باشم، کمکهای مالی زیادی به خانواده همسرم داشتم اما بنفشه سرکش بود و شاید تفاوت سنی زیادمان باعث این اختلافات بود. من بنفشه را نکشتهام و همه دروغ میگویند، باور نمیکنم همسرم گفته باشد من او را زدهام یا شاهدی وجود داشته باشد که من در صحنه رها شدن جسد بودهام. وقتی شنیدم تحت تعقیب هستم ترسیدم و فرار کردم، در این مدت مادر زنم باز زنگ میزد و من باز به وی کمک مالی میکردم تا اینکه پس از 11 ماه دستگیر شدم».
واقعیت چیست؟
این داستانها هر کدام گوشهای از پرونده قتل بنفشه 17 ساله را در هالهای از ابهام فرو برده و این در حالی است که تحقیقات قضایی و پلیسی نشان میدهد شاپور عامل اصلی قتل بوده و مادر زنش نیز نه تنها از مخفیگاههای وی اطلاع داشته بلکه بنا به دلایل مرموزی از داماد پولدارش حمایت میکرد، به گونهای که از 2 سال پیش با وجود داشتن دختر و پسران جوان از شوهرش طلاق گرفته است. بنابه گزارش خبرنگار جنایی «وطن امروز»، مهری اعتراف کرده است با شاپور تماس تلفنی داشته و از سوی وی تهدید میشد اگر مخفیگاهش را به پلیس بدهد کشته خواهد شد و داماد پولدار نیز میگوید قاتل نیست اما مادر زنش را در مدت فرار بارها ملاقات کرده است. این تناقضگوییها تحت بررسیهای تخصصی از سوی بازپرس شاهنگیان از شعبه دوم دادسرای امور جنایی تهران است و بزودی واقعیت ماجرا فاش خواهد شد.
-------------------------
با خواهرم قدم مي زد، او را کشتم
جوان 27 ساله اي که فردي را در خيابان با خواهرش ديده و او را به قتل رسانده بود، صحنه جنايت را بازسازي کرد.
به گزارش قدس، طي حادثه اي که 26 اسفندماه گذشته و در آخرين روزهاي پاياني سال 88 رخ داد، جوان 27 ساله در خيابان مفتح (سي متري طلاب) مفتح 5 با مشاهده فردي به همراه خواهرش به سراغ وي رفته و او را با يک ضربه چاقو به قتل رساند.
در پي اعلام وقوع قتل قاضي صفائيان، بازپرس ويژه قتل عمد و مأموران انتظامي در محل حاضر شدند و متهم به قتل را دستگير کردند، جسد مقتول به نام محمدرضا در حالي که چاقو در بدنش قرار داشت با دستور مقام قضايي به پزشکي قانوني انتقال يافت.
* انگيزه جنايت
غلامرضا، متهم به قتل در بازجويي اوليه مسايل ناموسي و ارتباط با خواهرش را انگيزه قتل عنوان کرد و گفت: با ديدن فرد غريبه با خواهرم به طرف او آمدم و با ضربه چاقو مرتکب قتل شدم.
* بازسازي صحنه جنايت
گزارش خبرنگار ما حاکي است، غلامرضا متهم به قتل روز گذشته در محل جنايت خيابان مفتح در حضور قاضي صفائيان و مأموران انتظامي به تشريح چگونگي ماجرا پرداخت.وي ضمن ابراز ندامت از اقدام خود گفت: با مشاهده محمدرضا به همراه خواهرم با انگيزه ناموسي و خواستگاري از خواهرم از سمت ديگر خيابان به سوي آنان آمدم و از پشت سرشانه محمدرضا را گرفتم و ضربه چاقو را به او زدم.متهم پس از تشريح جزئيات ماجرا و چگونگي قتل با دستور مقام قضايي روانه زندان شد و تحقيق درباره اين ماجرا ادامه دارد.
---------------------------------
دردسر بزرگ فال قهوه برای یک زن
مردی در حضور قاضی دادگاه خانواده مدعی شد که میهمانبازیها و فال قهوه موجب دوری او از همسرش شده است.
این مرد در حضور قاضی شعبه 231 این مجتمع مدعی شد که همسرش در خانه میهمانی دورهای برگزار میکند که وضع اقتصادی زندگی او را تحتالشعاع قرار داده است.
وی گفت: من شغل آزاد دارم و ماهی
800 هزار تومان حقوق میگیرم.
وی ادامه داد: همسرم دائم مرا مجبور به خرج کردن پول هنگفت برای میهمانی دادن و هدیه برای دوستانش میکند و فال قهوه نیز در خانه من با دوستانش راه میاندازد.
این مرد بیان کرد: حال همسرم درخواست طلاق داده است و من نمیدانم چرا این کار را کرده است با اینکه من جز مهربانی به او نکردهام.
وی ادامه داد: همسرم از من تمکین نکرده است و حال حدود 4 ماه است که از من دور شده و منزل را ترک کرده است.
زن نیز که در دادگاه حضور داشت، گفت: نحوه آشنایی ما به این شکل بود که همسایه قدیم هم بودیم و با هم ازدواج کردیم.
وی گفت: من طلاق میخواهم، شوهرم هر پول یا خرجی که میکند بر من منت گذاشته و من با این موضوع آزار میبینم.
این زن ادامه داد: مهریه خود که هزار سکه بهار آزادی است را میخواهم تا بتوانم با آرامش زندگی کنم.
بعد از سکوت چند دقیقهای زن و مرد در جلسه و اظهارات این دو، قاضی این شعبه مرد را محکوم به پرداخت مهریه به صورت اقساط کرد.
---------------------------
شوهرم زیبا نیست طلاق میخواهم
یک زن در دادگاه خانواده مدعی شد که بیدندانی شوهرش موجب خجالت او شده است.
این زن در حضور قاضی شعبه 254 مجتمع خانواده یک ادامه داد: حدود 5 سال است که با هم زندگی میکنیم و فرزندی نیز نداریم.
این زن ادامه داد: شوهرم زمانی که صحبت میکند، آبرویم به خاطر دندانهایش میرود و از او فاصله میگیرم البته او خود هنگام صحبت سعی میکند مراعات کند.
این زن گفت: شوهرم وضع مالی خوبی ندارد که بتواند دندان بکارد و من باید همچنان خجالت بکشم. وی گفت: شوهرم بیماری روانی یا اعتیاد ندارد بلکه زیبا نیست. این زن ادامه داد: حق طلاق در همان ابتدا به من داده شده است و حال طلاق میخواهم و مهریه خود را که 514 سکه بهار آزادی است خواهان هستم.
قاضی این پرونده مرد را محکوم به پرداخت 514 سکه مهریه با توجه به حقوق دریافتی خود به صورت اقساط کرد.
---------------------------
2700 تعرض جنسي تنها در 3 روز در آلمان
سخنگوی یکی از کلیساهای کاتولیک آلمان از ثبت بیش از 2700 مورد تعرض تنها در عرض 3 روز توسط خط امداد این کلیسا خبر داد. «استفان کراننبرگ» سخنگوی کلیسای کاتولیک «تری دیوسس» در مصاحبهای با رسانههای دولتی آلمان گفت: این خط امداد که از 30 مارس سال جاری میلادی و با پیگیری اسقفهای اعظم و کلیسای کاتولیک در این کشور راهاندازی شد، در 3روز بیش از 2700 تماس تلفنی مبنی بر تعرض دریافت کرد. وی خاطرنشان کرد: اکثر تماس گیرندگان قربانی تعرض جنسی بودند، البته باید به این موضوع هم اشاره کرد که 394 مورد را کودکان و نوجوانان تشکیل میدهند. این واقعا مایه شرمساری است. به گزارش خبرگزاری شینهوا، در هفتههای گذشته گزارشات زیادی مبنی بر اعمال تعرض جنسی و سوءاستفادههای جسمی از سوی کلیسای کاتولیک و مناطق مسیحینشین در نقاط مختلف دنیا بویژه از اروپا به گوش پاپ رسیده است.