زن جوان وقتي نتوانست حضانت 2 فرزندش را از شوهر سابق خود بگيرد، پس از آتش زدن محل سكونت و خودروي پدر بچههايش دستگير شد.
به گزارش «جامجم»، هفته گذشته مردي به شعبه نهم بازپرسي دادسراي عمومي و انقلاب ناحيه 2 تهران رفت و از همسر سابقش به اتهام آتش زدن خودروي خود شكايت كرد. شاكي در اظهاراتش به بازپرس رنگآميز گفت: چند ماه قبل، به خاطر اختلافهايي كه با هم پيدا كرديم، از هم جدا شديم و او حضانت 2 فرزندمان را به من سپرد.
يك ماه پس از جدايي، همسر سابقم مزاحمتهايش را آغاز كرد، اوايل با ارسال پيامك و تماس تلفني ايجاد مزاحمت ميكرد كه به اوضاع توجهي نميكردم و گمان ميبردم به خاطر تنهايي و دوري از 2 فرزندمان، قصد دارد مرا اذيت كند تا بچهها را تحويل وي دهم.
همچنان مزاحمتهايش ادامه داشت، تا اينكه تصميم گرفتم براي اينكه به فرزندانم آسيبي نرسد يا مادرشان در غياب من، آنها را با خود نبرد، پرستاري استخدام كنم تا از آنها نگهداري كند و تا عصر هر روز كنار آنها بماند تا من از محل كارم به خانه بازگردم.
تهديد به قتل از سوي همسر سابق
مرد شاكي ادامه داد: مزاحمتهاي اين زن به همينجا ختم نميشد. همسر سابقم با تماسهاي تلفني مرا تهديد به قتل و سوزاندن من و فرزندانم كرد. با شنيدن اين تهديدها، از پرستار خانگي خواستم از فرزندانم بيشتر مراقبت كند.
شاكي اضافه كرد: يك ماه قبل از آتشسوزي خودرويم، در محل كارم بودم كه همسر سابقم تلفن كرد و قهقههزنان گفت؛ خانهات اكنون در آتش ميسوزد، اگر از من شكايت كني، تو را هم به قتل ميرسانم و بعد تلفن را قطع كرد. با شنيدن حرفهاي تهديدآميز وي، هراسان از محل كارم خارج شدم و به خانه بازگشتم و متوجه شدم گفتههايش صحت دارد و او قبل از حضور من در خانه، اقدام به آتشسوزي كرده كه با هوشياري ساكنان مجتمع ناكام مانده بود و پرستار و 2 فرزندم جان سالم به در برده بودند و در ادامه اين اقدام، وي خودروي مرا هم در پاركينگ به آتش كشيده است و همسايهها، وي را هنگام خروج از آپارتمان مشاهده كردهاند.
همسايهها به اقدام زن آتشافروز شهادت دادند
پس از شكايت اين مرد، پروندهاي تشكيل و به اداره آگاهي تهران ارسال شد.
ماموران با عزيمت به محل حادثه به تحقيق از شاهدان حادثه پرداختند كه معلوم شد زن سابق شاكي با حضور در مجتمع و با ريختن بنزين روي خودروي مدل بالاي شوهر سابقش، آن را به آتش كشيده و يك ماه قبل هم پرستار خانگي و 2 فرزند شاكي را در يكي از اتاقهاي خانه به مدت چند ساعت زنداني كرده و بعد با آتشزدن خانه فرار كرده بود كه با هوشياري يكي از همسايهها و تماس وي با پليس و مركز 125 آتشنشاني، ماموران به محل عزيمت كردند و با مهار آتش، 2 كودك و پرستار محبوس شده در يكي از اتاقهاي خانه را از مرگ حتمي نجات دادهاند و زن آتشافروز پس از تماس با يكي از همسايهها، او و ديگر ساكنان مجتمع را تهديد به قتل و به آتش كشيدن محل زندگياشان كرده و خواسته بود تا شوهرسابقش را از شكايت كردن منصرف كنند و در غير اين صورت، تا چند روز ديگر نقشه خود مبني بر قتلعام ساكنان مجتمع و آتشزدن اين محل را عملي ميكند.
با مشخص شدن اين موضوع، زن آتش افروز تحت تعقيب قرار گرفت و چند روز قبل دستگير شد. با انتقال وي به مركز پليس، او مورد بازجويي قرار گرفت و به جرم خود اعتراف كرد.
اعتراف زن آتشافروز به تهديدهاي مرگآور
يلدا متهم در اظهاراتش به پليس گفت: پس از جدايي از شوهرم، دلواپس بچهها بودم و هر روز كابوس دوري از آنها رهايم نميكرد. بنابراين چند بار با شوهر سابقم ملاقات كردم تا او راضي شود و حضانت فرزندانم را به من تحويل دهد، اما بيفايده بود و حتي در يكي از ملاقاتها، او در قبال حضانت بچهها، يك فقره چك سفيد امضا از من دريافت كرد و قرار شد 2 هفتهاي، حضانت آنها را در اختيار من قراردهد اما كاري از پيش نبرد و ادعا كرد چكي از من دريافت نكرده است.
بناچار در يكي از دادسراها از او شكايت كردم كه پرونده آن مفتوح است.
وقتي موفق به دريافت يك فقره چكم و حضانت بچهها نشدم، تصميم به انتقام از شوهرم گرفتم؛ يك بار خانهاش را به آتش كشيدم، اما اشتباه من ممكن بود جان 2 فرزندم را هم بگيرد، چرا كه روز حادثه آنها در خانه بودند. اما اين كار هم شوهرم را متوجه اشتباهاتش نكرد و در ادامه، خودرويش را آتش زدم و او و ساكنان مجتمع را تهديد به قتل و آتش زدن مجتمع كردم و حالا متوجه شدم اشتباه كردهام و تقاضاي بخشش دارم.
بنا بر اين گزارش ، قرار قانوني از سوي بازپرس رنگآميز، رئيس شعبه نهم دادسراي ناحيه 2 تهران براي زن متهم صادر شد.
----------------------------
ترفند عجيب دختر 19ساله براي سرقت خودرو 
دختر 19ساله يي که با ترفندي خاص دو خودرو را از چنگ صاحبان شان بيرون کشيده بود با انجام رديابي تلفني در قزوين به دام افتاد.
چند روز قبل مردي 40 ساله که مدعي بود خودرواش توسط يک دختر جوان سرقت شده است به دادسراي ناحيه 27 تهران رفت و خواستار پيگيري ماجرا شد. او به اميراسماعيل رضوانفر رئيس شعبه چهارم دادياري گفت ديروز سوار بر خودروي پژو 206 خود از محل کار به خانه برمي گشتم. وقتي پشت يک چهارراه توقف کردم يک پرايد نيز که دختري جوان آن را مي راند کنار خودروي من متوقف شد. دختر جوان از من خواست شيشه ماشين را پايين بکشم. من که گمان مي کردم او کار مهمي دارد اين کار را انجام دادم اما او سر صحبت را با من باز کرد و تا چند لحظه قبل از سبز شدن چراغ راهنمايي با من صحبت کرد. او دختر بانشاط و پرانرژي بود و به همين دليل از او خوشم آمد. راننده پرايد پيشنهاد داد براي تنوع دقايقي خودروهايمان را با هم عوض کنيم. من هم قبول کردم. او بلافاصله مدارک پرايد و شماره تماسش را به من داد و ماشين هايمان را با هم عوض کرديم. همان لحظه هم چراغ سبز شد و هر دو به راه افتاديم. در بزرگراه به دنبال هم مي رانديم. اين کار هيجان زيادي داشت و هر دو از انجام حرکات مارپيچ لذت مي برديم. اما پس از دقايقي راننده پرايد از طريق يکي از خروجي هاي بزرگراه از مسير خارج شد و من نتوانستم دنبال او بروم. تا ساعت ها بزرگراه هاي اطراف را به دنبال دختر جوان گشتم اما او را پيدا نکردم. در پي اين اظهارات مدارک خودروي پرايد که در اختيار شاکي بود به دقت مورد بررسي قرار گرفت و مشخص شد اين اتومبيل مسروقه و دزديده شدن آن چند روز قبل به پليس گزارش شده است. بنابراين جرم دختر جوان براي پليس محرز و شماره تلفني که شاکي از او در اختيار داشت رديابي شد. کارشناسان مخابرات پس از انجام بررسي هاي تخصصي اعلام کردند از تلفن همراه مورد نظر در قزوين استفاده مي شود. به همين علت گروهي از ماموران براي دستگيري سارق جوان رهسپار اين شهر شدند و با مشخص شدن مکان دقيق حضور متهم وي را دستگير و به تهران منتقل کردند. پس از انجام بازجويي هاي مقدماتي از متهم که بهنوش نام دارد و 19ساله است وي صبح ديروز به دادسراي ناحيه 27 انتقال يافت و از سوي داديار پرونده تحت بازجويي قرار گرفت. بهنوش همان ابتدا اتهام سرقت دو دستگاه خودرو را پذيرفت و انگيزه اش را از سرقت نياز مالي اعلام کرد. او که دانشجوي سال اول رشته معماري است در اين باره گفت؛ چند روز بود که نياز شديدي به پول داشتم اما هر راهي را که انتخاب کردم فايده يي نداشت. هيچ يک از دوستان و نزديکانم نيز حاضر نشدند به من قرض بدهند. تا اينکه تصميم گرفتم خودم دست به کار شوم. چند روز قبل به تهران آمدم تا از طريق سرقت خودرو پول مورد نيازم را تامين کنم. متهم ادامه داد؛ در حالي که هنوز هيچ طرح و نقشه يي نداشتم و کنار خيابان ايستاده بودم يک خودروي پرايد مقابلم توقف کرد و از من خواست سوار ماشين شوم. من هم پس از چند دقيقه فکري به ذهنم خطور کرد و سوار پرايد شدم. ساعتي در خيابان ها پرسه زديم تا اينکه به بهانه تشنگي از راننده که مرد جواني بود خواستم برايم آبميوه بخرد. راننده هم که از نقشه ام بي اطلاع بود بدون آنکه سوئيچ ماشين را بردارد مرا در خودرواش تنها گذاشت و وارد آبميوه فروشي شد. من که فرصت را مناسب ديده بودم پشت فرمان نشستم و فرار کردم. متهم جوان در مورد سرقت پژو 206 نيز گفت؛ چند روزي با پرايد در تهران بودم تا اينکه ديدن ماشين هاي مدل بالا من را به اين فکر انداخت تا پرايد را با خودروي بهتري عوض کنم. چند ساعتي دنبال گزينه مورد نظرم گشتم تا اينکه پشت يک چراغ قرمز به پژو 206 برخوردم و با چرب زباني توجه راننده را به خود جلب کردم و از او خواستم ماشين هايمان را با هم عوض کنيم. او هم به آساني فريبم را خورد و به اين ترتيب من نقشه ام را با موفقيت اجرا کردم و قصد داشتم ماشين را بفروشم. به دنبال اعترافات متهم وي به اتهام دو فقره سرقت خودرو با قرار قانوني روانه زندان شد و پرونده براي تکميل تحقيقات در اختيار کارآگاهان پليس آگاهي قرار گرفت.اعتماد
----------------------------
قتل رفيق به خاطر جاي پارک خودرو
پسري که دوستش را قرباني دعواي خياباني کرد ديروز در دادگاه کيفري استان تهران محاکمه شد. به گزارش ايسکانيوز، افسر نگهبان کلانتري يافت آباد عصر 21 آبان 85 با دادسراي امور جنايي پايتخت تماس گرفت و اعلام کرد پسر 24ساله يي به نام «مهدي» در يک خيابان کشته شده است. سپس بازپرس محمد شهرياري و افسران اداره 10 پليس آگاهي به نقطه مورد نظر رفتند و با ديدن جنازه، رسيدگي به ماجرا را در دستور کار خود قرار دادند. شواهد نشان مي داد «مهدي» به دست دوستش «سلمان» از پا درآمده است. در پي افشاي اين موضوع، متهم 21ساله با تلاش 19ماهه پليس در خانه پدربزرگش در رباط کريم بازداشت شد. وي در دادسرا به رفيق کشي اعتراف کرد و گفت؛ «من و مهدي بر سر جاي پارک خودرو به جان هم افتاديم و ناخواسته دوستم را کشتم.» به دنبال بازسازي صحنه جرم، کيفرخواست از سوي «علي دلداري» داديار شعبه اظهارنظر دادسراي جنايي تهران صادر و پرونده به شعبه 74 دادگاه کيفري فرستاده شد. در جلسه ديروز که به رياست قاضي «حسن تردست» تشکيل شد ابتدا «محمد شادابي» به عنوان نماينده دادستان کيفرخواست را خواند و از طرف شاکيان تقاضاي صدور حکم قصاص کرد. وقتي نوبت دفاع به «سلمان» رسيد او اظهار داشت؛ «آن روز وقتي با «مهدي» درگير شدم او با چوب به من حمله کرد و من براي دفاع از خودم مجبور شدم از چاقو استفاده کنم.» وي اضافه کرد؛ «مهدي از دوستان قديمي ام بود و من هنوز باور ندارم او را کشته ام. باور کنيد همه چيز يک اتفاق ناخواسته بود و حالا خيلي پشيمانم.» در پايان هيات قضات براي صدور حکم وارد شور شد.